دردناکترین لحظه تاریخ جنوب ایران روزی است که فاجعه آتشسوزی سینما رکس آبادان و سوختن صدها انسان در جریان آن اتفاق افتاد و اخبارش جهان را تکان داد.
با گذشت ۴۶ سال از فاجعه سینما رکس در ۲۸ مرداد، که به روایتی ۶۰۰ زن، کودک و مرد هنگام تماشای فیلم گوزنها در آتش سوختند، همچنان ابعاد مختلف این جنایت روشن نشده و داغ آن هنوز تازه است.
طی سالهای گذشته گزارشها و روایتهای مختلف و گاه متناقضی از چگونگی واقعه، تعداد قربانیان و عاملان و آمران آن منتشر شده اما همچنان برخی از رازهای این جنایت سربهمهر باقی مانده است.
برگزاری دو نوبت دادگاه برای این جنایت هولناک نیز نتوانست اذهان جامعه و بازماندگان قربانیان را التیام بخشد. تفاوت روایت برخی شاهدان عینی با گزارشهای رسمی منتشرشده نیز بر ابهام این جنایت افزود.
روایت رسمی جمهوری اسلامی، که برخی چهرههای شاخصش در قالب گروههای مسلح پیش از سال ۵۷ با حکومت وقت مقابله میکردند، اصرار دارد که سازمان اطلاعات آن زمان عامل این آتشسوزی بوده است.
اما براساس شواهد، این ادعا سرپوشی است بر جنایتی که بنا بود شعلههای اضطراب و خشم مردم را در مهمترین شهر نفتی ایران شعلهور کند. البته این اقدام قرار نبود به کشتهشدن صدها انسان منجر شود، اما نتیجه آن به جنایتی باورنکردنی و هولناک بدل شد.
نام افرادی در میان آمران و برخی عاملان آتشسوزی سینما رکس مطرح است که بعدها در ردههای بالای نظام جمهوری اسلامی مسئولیت پذیرفتند. از برخی اعضای گروه منصورون، حامیان و عاملان آن تا بعضی افراد شاخص که پس از روی کار آمدن جمهوری اسلامی گروه مجاهدین انقلاب اسلامی را تشکیل دادند، در جمع متهمان جنایت سینما رکس و همچنین برنامهریزان آتشزدن سینماها در شهرهای مختلف ایران ازجمله شیراز، قم و تهران قرار دارند.
طبق اسناد رسمی، آخرین شعلههای آتش سینما رکس ساعت ۴ بامداد خاموش شد و نیروهای آتشنشانی ساعت ۵ بامداد توانستند به سینما وارد شوند. تعداد دقیق قربانیان این حادثه از ابهامات فاجعه است.
در گزارش اولیه تعداد قربانیان ۳۷۷ نفر اعلام شد که بعدها به ۴۳۰ نفر افزایش یافت. اما طبق روایت مسئولان گورستان آبادان، تعداد به خاک سپردهشدگان این حادثه ۶۰۰ نفر بودند که با توجه به ظرفیت حدود ۷۰۰ نفری سینما این تعداد بیشتر با واقعیت همخوانی دارد.
سازمان اطلاعات وقت و شهربانی در اولین ارزیابیشان تاکید کردند که بسته بودن در خروجی سالن به حبس تماشاگران منجر شده است.
برخی از شاهدان نیز تاکید کردهاند درِ سینما از بیرون هم مسدود بوده است و برخی نیز گفتهاند با در نظر گرفتن اینکه در خروجی سالن به سمت داخل باز میشد شدت ازدحام جمعیت سبب شد راه خروج مسدود شود.
نام اولین متهمان زمانی مطرح شد که در پی بازداشت سارقان شبانه آبادان یکی از این افراد اعتراف کرد روزی در قهوهخانهای گفتوگویی را شنیده که طی آن فردی به نام حسین تکبعلیزاده به یکی از حاضران، که برادرش را در سینما رکس از دست داده بود، گفته است برادر تو نیز در آتش زدن سینما دست داشت.
او برای اثبات حرفش مدعی شد جزو عاملان این فاجعه بوده، اگرچه روایتهای دیگر حاکی از آن است که مادر حسین تکبعلیزاده در گفتوگو با یکی از همسایگان آنچه را از فرزندش شنیده نقل کرده و این موضوع عامل دستگیری او شده است.
تکبعلیزاده در آن زمان بازداشت و با به قدرت رسیدن انقلابیون آزاد شد. او که در آن زمان در مساجد معروف آبادان رفت و آمد داشت و تحت تاثیر چهرههای مذهبی شهر و بعضی اعضای گروه مسلح منصورون بود، بعدها اعتراف کرد با همدستی عدهای این جنایت را رقم زده است.
سال ۱۳۵۹ تکبعلیزاده در دادگاهی به ریاست حسین موسوی تبریزی به شرح حادثه پرداخت. او فاش کرد با همدستی سه نفر به نامهای یدالله، فلاح و فرج بذرکار این جنایت را رقم زدهاند.
طبق روایت تکبعلیزاده، این افراد پس از ورود به سالن امکان خروج نیافتند و در فهرست کشتهشدگان قرار گرفتند. اما در گزارش روزنامههای آن زمان تنها نام فرج بذرکار در میان قربانیان دیده میشود.
تکبعلیزاده در دادگاه اعتراف کرد که پیش از آتش زدن سینما رکس با دوستانش قصد داشتند سینما سهیلا را نیز به آتش بکشند که این عملیات با شکست روبهرو شد.
اعدام متهمان اصلی فاجعه سینما رکس در ۱۳ شهریور ۱۳۵۹ به همراه سروان منوچهر بهمنی، علی نادر، مدیر سینما رکس، اسفندیار رمضانی، مدیر داخلی سینما، سرهنگ سیاووش امینی آل آقا، رییس سابق اطلاعات شهربانی آبادان، و فرجالله مجتهدی، که در دادگاه کارمند ساواک معرفی شد، تلاش حکومت نوپای اسلامی برای خاتمهدادن به اخبار جنایتی بود که شواهد و اسناد بهدستآمده نشان میداد ردپای برخی چهرههای بهاصطلاح انقلابی در فهرست تحریککنندگان، آمران و برنامهریزان این جنایت وجود دارد.
برای درک نقش عوامل اصلی این جنایت باید به اسنادی مراجعه کرد که ریشه برخی از آنها به وقایع سالها پیش از فاجعه سینما رکس بازمیگردد.
از زمان آغاز اعتراض نیروهای مذهبی علیه حکومت پهلوی، موارد مختلفی از سوزاندن سینماها، کابارهها و مراکز فرهنگی ثبت شده است که نشان میدهد تقابل با نمادهای فرهنگی در میان نیروهای انقلابی مذهبی طی دو دهه ۴۰ و ۵۰ موضوعی اثباتپذیر است.
آتش زدن سینما در شهرهایی مانند قم و تخریب و سوزاندن برخی از مراکز فرهنگی در شهرهای دیگر ایران حلقه اتصال شباهت عملیات خرابکارانه گروههای مذهبی با سینما رکس است.
رخ دادن دستکم شش آتشسوزی سینما طی یک هفته و پیش از آتشزدن سینما رکس در شهرهای مختلف ایران تلاش نیروهای انقلابی برای سینماسوزی را به ۲۹ مورد میرساند و نشان میدهد تخریب و سوزاندن سینماها و مراکز فرهنگی از شیوههای رایج گروههای مسلح مذهبی در آن زمان بوده است.
اولین سند رسمی که مشخص میکند آمران جنایت تحت تاثیر کدام جریان سیاسی بودند، در سخنان تکبعلیزاده مطرح میشود. او روایت میکند فرج بذرکار با فردی از نیروهای انقلابی به نام سید محمد کیاوش ارتباط داشته است.
کیاوش نام مستعار سید محمد علویتبار از چهرههای انقلابی نزدیک به روحالله خمینی و تاثیرگذار بر تعدادی از اعضای گروه منصورون بود که پس از انقلاب راهی مجلس خبرگان شد و بعدها به سمتهای دیگری نیز رسید.
علویتبار با برگزاری جلسات مخفی، مسئولیت تحریک جوانان خوزستانی برای انجام عملیات خرابکارانه علیه حکومت پهلوی را برعهده داشت.
گرفتن رد علویتبار میتواند ابعاد دیگری از این فاجعه را نمایان سازد. با بازخوانی حوادث ایام انقلاب در خوزستان نام دو گروه مذهبی مسلح به چشم میخورد که مسئولیت عملیاتهای تروریستی مختلفی را برعهده داشتند.
گروه موحدین که در آن افرادی مانند سید حسین علمالهدی، محمدعلی مالکی، محمود بخشنده و محمد علویتبار نقش محوری داشتند و گروه دیگری با نام منصورون، که اگرچه حلقههای ابتدایی آن در مساجد شهرهای دزفول و اهواز و خرمشهر پدید آمد، اما پس از موج اول دستگیری اعضای گروههای مسلح در این شهرها، چهرههای شاخص آن در زندان اهواز با یکدیگر آشنا شدند و ارتش خلق مسلمان را با نام منصورون پایه گذاشتند.
چهرههای شاخص این گروه محسن رضایی، علی شمخانی، محمد فروزنده و یک روحانی به نام راستی کاشانی بودند. راستی کاشانی به روایت برخی اسناد یکی از چهرههای موثر در طراحی عملیات آتش زدن سینما رکس محسوب میشود.
آنچه اتصال گروه منصورون به جنایت سینما رکس را تقویت میکند، سوابق عملیاتی این گروه و شاخههای درونی آن در اقدامهایی مانند حمله به کنسولگری عراق در خرمشهر، ترور نماینده کنسرسیوم در شرکت نفت و ترور غلامحسین دانشی، نماینده مجلس شورای ملی، است.
همچنین برخی از گروههایی که بعدها با منصورون ادغام شدند، مانند گروه جبهه اسلامی که با نام گروه شهید سبحانی مشهور بود، تلاشهایی برای انجام عملیات تروریستی داشتند که به گفته سرلشکر غلامعلی رشید شامل انفجار چهار محل از جمله دو سینما بود.
جوانان ۱۶ تا ۲۸ سالهای که در گروه منصورون گرد هم آمدند، بعدها به سمتهایی مانند فرماندهی سپاه پاسداران، وزارت و پستهای عالی مدیریتی در جمهوری اسلامی دست یافتند. همچنین برخی شواهد حاکی از آن است ردپای جنایت سینما رکس مستقیما به برخی روحانیون نزدیک به روحالله خمینی نیز میرسد.
محمدرضا شاه پهلوی در کتاب «پاسخ به تاریخ» تاکید دارد «مقصر واقعی به عراق گریخت و در آنجا دستگیر شد. اعترافات او ثبت شد؛ ولی قضاتی که مرعوبشده یا جبون بودند بر این قضیه سرپوش گذاشتند».
این روایت نزدیک به روایت دکتر عاملی تهرانی، وزیر اطلاعات کابینه جعفر شریفامامی، است که به استناد اطلاعات دریافتی از سازمان اطلاعات وقت تصریح کرد: «دستور آتش زدن سینما رکس از نجف آمده است.»
روحانیونی که نفرت آنان از سینما و هنر به باور آنها به مظاهر فساد بودن این اماکن فرهنگی بازمیگشت، میکوشیدند با سوار شدن بر موج اعتراضی جامعه، این را القا کنند که سوزانده شدن سینما رکس کار حکومت وقت است.
از دیگر روایتهایی که در طول زمان بدل به سندی شد که دست داشتن نیروهای انقلابی مذهبی در این جنایت را تایید میکرد، روایت محسن صفایی فراهانی از نمایندگان مجلس ششم است که در گفتوگویی فاش کرد فاجعه سینما رکس آبادان به دست انقلابیون رخ داد و بانیان آن فاجعه نیز بعدها در جمهوری اسلامی نماینده مجلس شدند، که ظاهرا به محمد علویتبار و تعدادی دیگر اشاره دارد.
یکی دیگر از روایتهای ثبتشده متعلق به علی تهرانی است که مدعی شد حسین نوری همدانی، از مراجع تقلید کنونی و از چهرههای نزدیک به علی خامنهای، در زمان فاجعه سینما رکس گفته بود: «ما در شورای اسلامی قم این کار را برای به حرکت درآوردن مردم آبادان در راه انقلاب انجام دادیم، تا خیال کنند کار ساواک است و به حرکت درآیند.»
رازهای جنایت سینما رکس همچنان سربهمهر است و هر سال گوشههایی از آن مور توجه قرار میگیرد.
اما موضوعی که دیگر برای کسی محل تردید نیست دست داشتن مذهبیان و بهاصطلاح انقلابیون در این جنایت است.
افرادی که به جای مجازات در گوشهوکنار حکومت اسلامی القابی مانند سردار، وزیر، نماینده مجلس و مرجع تقلید را دریافت کردند.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
دیدگاهها
اگر واکنش شاه به این جنایت…
اگر واکنش شاه به این جنایت سینما رکس قوی بود، انقلاب نمیشد. همون لحظه باید با اسلام شیعه وارد جنگ میشد.
افزودن دیدگاه جدید