Skip to main content

آقای هومن گرامی، سلام دوباره

آقای هومن گرامی، سلام دوباره
بهنام چنگائی

آقای هومن گرامی، سلام دوباره و تشکر از توضیح صمیمانه ی تان!
با شرح شما پس من بد فهمیده بودم. بسیار خوب، و حالا فهمیدم. اما لفطا فراموش نکنید که: نیروی شهری که شما عمدتا بدان تاکید دارید، یک ظرف بزرگ و کلی ست که بسیاری را شامل می شود. و بی گمان می تواند مفهوم منظور را کدر کند و یا حتی بپوشاند؛ بنحویکه پاسخ به پرسش، ناقص شده و دیدگاه اجتماعی و طبقاتی مشوش و در هم ریخته کردد. پس برای رفع چنین مواردی و همین منظور خود ما و یا هر کار اصولی دیگر که نیاز به دقت و تمایز باشد، من شخصا از ایده جایگیری کلمات شناخته تر شده ی طبقاتی مثلا سرمایه دارانف کارگرانف فرهنگیان، بازاریان، و... برای نیروهای متنوع بالائی، میانی و پائینی غیره... استفاده می کنم.

تا بتوانم جایگاه هر جریان زنده ی اجتماعی را بهتر تعریف و تشریح کنم. بطور مثال اگر در روستا ها تنوع عقیده چندان امکان رشد و بروز عمومی و امکان پیدائی نداشته باشد که ندارد و یا کم دارد. در آنجا عموما آدم ها دارای افکار و عقاید تا حدود زیادی مشترک و مشابه هم اند. در حالیکه در شهر های کوچک و شهرهای بزرگتر تفاوت تنوع عقیده بمیزان کوچکی و بزرکی آن ها با هم زیاد تر و چشمگیرتر است. و چنین نتیجه ای ناشی است از قانونمندی: بر اساس گستردگی ابزار و امکان شناخت زندگی که در فرهنگ شهری فرصت وجود می یابند و چندان ساده نیست که آنها را بر خلاف عرف حکومتی شناسائی و خفه کرد و بهمین دلیل ساده فضای آن مهیاست. اما در روستاها چطور؟ همان قانون در اینجا هم صادق است. منتها در دوایر کوچک و کوچکتر و یا شاید در یک روستای چند ده نفره ، اصلا هیچ باشد! و بتبع آن، محدودیت رندگی روستائیان و جو رابطه با دنیای بزرگ و بزرگتر است که عامل تاثیر و متاثر را میسراست. از همین بود و نبود امکان ها و اهرم های اموزشی و پرورشی و جهان بینی هائی متنوع است که در جائی: پدیده ای وجود ذهنی هم حتی ندارند؛ و در جای دیگر، وجود رنگارنگی خود حضور زندگی پویاست. بنابرین باید به قانون دسته بندی های اجتماعی در این میان دست یازید. و گرنه اغلب، مفاهیم و معانی اجتماعی و طبقاتی شناخت و بازیافت درست در متن تعاریف جامعه شناسانه نخواهند داشت. تندرست باشید