Skip to main content

سولمار گرامی، در این نوشته با

سولمار گرامی، در این نوشته با
آ. ائلیار

سولمار گرامی، در این نوشته با طرح پرسش «چگونه می توان آشتی داد گرگان و ددان را با مردم؟» خود پاسخ میدهد:« انتخابی نیست!». اما « خشونت» را انتخاب میکند! در مقابل خشونت ددان: حکومت. خشونت توفان را:«انقلاب» را. اینجا پرسش اینست: آیا بین مردم و یک حکومت دیکتاتور و توتالیتاریست، آشتی مطرح است؟ در مبارزه غیر خشونت آمیز؟ پاسخ من چنین است: نه! آشتی مطرح نیست، بل «مبارزه » مطرح است. مبارزه مسالمت آمیز. چرا نه ، خشونت آمیز؟ چون در سرتاسر تاریخ بشر، مردمان تحت ستم ، نقض حقوق شده، همیشه مسالمت آمیز حقوق خود را مطرح کرده اند و برای آن هم کوشیده اند. و هنگامیکه آنان توانسته اند در مقابل خکومت اعمال «قدرت» کنند به «اجبار» متوصل شده اند. اجبار خشونت نیست. تنها « باید» است از سوی مردم. و لازم الاجرا.

اما حکومت های مستبد و دیکتاتور پاسخ حق طلبی مسالمت آمیز و اجبار را « با خشونت و قهر و کشتار» پاسخ داده اند. اینجا مردم به « ناچار از خود دفاع کرده اند -حتی با به کار گیری ابزار مورد استفاده حکومت ». در توفان انقلاب. دفاع مشروع . در ایران نیز این مسیر طی خواهد شد. حکومت ایران راههای رفورم و تغییر مسالمت آمیز را قدم به قدم بسته و خواهد بست. و قیام عمومی را پیش پای مردم خواهد نهاد. همانطور که در گذشته نوشته ام :«خصوصیات نظامی -استبدادی، و مذهبی ایده لوژیک، و تبعیض گرایانه و ناسیونالیستی و فاشیستی، ماهیت و طبیعت حاکمیت موجود را تشکیل میدهند که «حذفگرایی» را سیاست مسلط نظام کرده است. یکدست کردن نظام و مردم نتیجهء حذفگرایی ست.یعنی، حذف مداوم. حذف در حذف! خوره ایکه رهایی از آن تنها با رفع دیکتاتوری ممکن است.
چوبه های دار، تلاش در منحرف کردن مستقیم و غیر مستقیم جنبشها و اعتراضات، سرکوب تظاهرات و اعتصابات و غیره به تمامی از طبیعت ضد انسانی حاکمیت سرچشمه میگیرند.تلاش در جهت همگانی شدن اعتراضات و خیزش عمومی، تنها راهی ست که میتواند حکومت را به زانو در آورد.» خذف در حذف از خصوصیات نظامهای توتالیتاریست است. و حکومت ایران چنین نظامی ست. «خیزش عمومی، تنها راهی ست که میتواند حکومت را به زانو در آورد.» که تسلیم خواست مردم شود. در غیر این صورت مسئله دفاع در برابر کشتار یگانه راه حل خواهد بود. بگذریم که گاهاً حکومتها تسلیم را بر کشتار ترجیح داده اند. بعد از اندکی مقاومت و حتی کشتار. شاید نویسنده شعر نیز چنین اندیشه ای دارد اما طوری آنرا بیان کرده که این برداشت را نمیرساند.
توجه به ویژگیهای این مسیر، تفاوت کیفی دارد با «انتخاب خشونت». به ویژه «انتخاب خشونت در شعر». فرهنگ دموکراتیک - به معنای درست کلمه- فاقد خشونت است. با تربیت انسانی و انتخاب آزادانه و آگاهانه ی خصوصیات انسانی سرو کار دارد. فرهنگ خشونت نتیجه اش همین حکومت ایران است و حکومت نازیسم. و حکوممت استالین و پولپوت . و ...اگر بخواهیم به رفع تبعیض و دموکراسی برسیم مجبوریم فرهنگ خشونت را کنار بگذاریم. فرهنگ خشونت فرهنگ استبداد و دیکتاتوری ست چه به نام پرولتاریا و چه به نام این دین و آن آیین و ایده لوژی . شعر شعار سیاسی نیست. گرچه همه جوانب زندگی مردم را مطرح میکند. ولی از زاویه خودش.