Skip to main content

دوست گرامی، آتیلا تهرانی،

دوست گرامی، آتیلا تهرانی،
تبریزی

دوست گرامی، آتیلا تهرانی، چکیده سخن شما این است که اگر انبوهی از مردم مانند صدهزار تن یا چند میلیون تن سخنی را گفتند و یا به باورداشتی باورمند بودند ما نیز باید با دنباله روی از همان مردم همان سخنان و همان باورداشت را بپذیریم ..........

دوست گرامی، آتیلا تهرانی، چکیده سخن شما این است که اگر انبوهی از مردم مانند صدهزار تن یا چند میلیون تن سخنی را گفتند و یا به باورداشتی باورمند بودند ما نیز باید با دنباله روی از همان مردم همان سخنان و همان باورداشت را بپذیریم! این سخن شما همان چیزی است که در جهان سیاست به آن پوپولیسم Populism یا دنباله روی از مردم کوچه و خیابان گفته می شود. دنباله روان مردم کوچه و خیابان (پوپولیست ها) دو گروه هستند: یک گروه آنهائی هستند که آن چنان ناتوان و کم هوادار هستند که برای پیدا کردن هوادار راه چاپلوسی را در پیش گرفته اند و گروه دوم مردم فریبانی هستند که نان به نرخ روز خور (اوپورتونیست) هستند و با روش های پوپولیستی می خواهند مردمفریبی کرده و به خواسته هایشان برسند و روشن است که چنین سیاسی کارانی هرگز شایستگی رهبری مردم را ندارند. دنباله روی از مردم کوچه و خیابان (پوپولیسم) گرداب دهشتناکی است که بدبختانه بسیاری از گروه های سیاسی گرفتار آن هستند. در سال ۱۳۵۷ که به جای سال انقلاب اسلامی این سال را باید سال انتحار اسلامی بنامیم همه گروه های ضد رژیم پادشاهی از مارکسیست گرفته تا غیر مارکسیست می گفتند: درود بر خمینی – زنده باد خمینی – تا خون در رگ ماست – خمینی رهبر ماست و ………. چرا؟ چون مردم کوچه و خیابان این شعارها را می دادند! در سال ۱۳۵۸ گروه های مارکسیست در کردستان شعارهای ناسیونالیستی گروه های ناسیونالیست کرد را تکرار می کردند، چرا؟ چون مردم کوچه و خیابان در کردستان از این شعارها خوششان می آمد! در خردادماه سال ۱۳۵۹ بخشی از سازمان فدائیان خلق که نام نادرست (اکثریت) به روی آنها گذاشته شده است با هزار و یک فلسفه بافی خنده دار اعلام کردند که از رژیم جمهوری اسلامی پشتیبانی خواهند کرد! چرا؟ چون بیشتر مردم کوچه و خیابان در آن هنگام هوادار رژیم جمهوری اسلامی بودند! با این کار اکثریتی هائی که در گرداب پوپولیسم گرفتار شده بودند بزرگترین سازمان مارکسیستی خاورمیانه تکه پاره شد و از میان رفت و روح الله خمینی یک ماه از این اعلامیه چرند اکثریتی ها نگذشته بود که در تیرماه ۱۳۵۹ با آسوده شدن از سازمان فدائیان خلق بر ضد سازمان مجاهدین خلق سخنرانی کرد و پس از یک سال یعنی از سال ۱۳۶۰ فدائیان اقلیتی و مجاهدین را هزار، هزار قصابی و سلاخی کرد و سپس نوبت به همان اکثریتی هائی رسید که به همراه توده ای ها می گفتند: زنده باد خمینی! و آنها نیز قصابی و سلاخی شدند! هنگام به روی کار آمدن سیدمحمد خاتمی و آغاز جنبش اصلاح طلبی بسیاری از گروه های ضد رژیم گفتند: زنده باد خاتمی! و هنگامی که پدیده جنبش سبز نمایان شد بسیاری از گروه های ضد رژیم گفتند: زنده باد موسوی! چرا؟ چون گرفتار دنباله روی از مردم کوچه و خیابان (پوپولیسم) بودند. روشن است که با روش های پوپولیستی هرگز یک گروه سیاسی نمی تواند مردم را رهبری کند و برای رهبری مردم همچنان که چه گوارای آرژانتینی گفته است: روشنگری، روشنگری و باز هم روشنگری باید کرد اما بسیاری از گروه های سیاسی در برابر گمراهان و نا آگاهان چاپلوسی، چاپلوسی و باز هم چاپلوسی می کنند! و چنین گروه هائی سرانجام به چاه بی پایانی خواهند افتاد که اکثریتی ها و توده ای ها افتادند! ********** دوست گرامی، آتیلا تهرانی، آن آمارهائی را هم که شما در یادداشتتان نوشته اید مانند هشتاد هزار نفر، تظاهرات میلیونی، توده های میلیونی که با گلوله های پاسداران به خون می غلتند، هزاران زندانی و .......... برای دادن شعارهای سیاسی کارائی دارند اما هرگز چنین آمارهائی در هیچ کجا جز یادداشت شما دیده نمی شوند! برای نمونه آن چند میلیون که به خون غلتیده و کشته شده اند لاشه هایشان کجاست؟ و آن هزاران زندانی در کجا زندانی هستند؟ و نام و نام خانوادگی آنها چیست؟ و ..........