Skip to main content

رفقای عزیز اکثریت

رفقای عزیز اکثریت
Anonymous

رفقای عزیز اکثریت
ایران نازنین ما زمانی از هم پاشید، که شما جنابان باتفاق حضرات حزب توده ، شعار میدادید، سپاه را به سلاح سنگین مسلح کنید. یادتان هست؟ یادتان هست که در جلسه های سازمان میگفتید، ما با جمهوری اسلامی، وحدت و مبارزه داریم. میگفتید؛ با جناح خرده بورژوازیش مبارزه میکنیم، و از اهداف دموکرات جمهوری اسلامی حمایت میکنیم. آیا بعد از سه دهه هنوز هم به خودتان نیامده اید؟ آیا از یک رژیم به غایت ارتجاعی و مستبد انتظار دمکراسی دارید؟ با این سیاست میخواستید به قدرت برسید؟ و مردم و مملکت را اداره کنید؟ وقتی به یاد این حرفها می افتم، خنده ام میگیرد.

آخوند هاشمی رفسنجانی، که مثل آخوند خامنه ای، و نوچه اش احمدی نژاد، و باندهای مافیائی شان، ایران را به جهنمی هولناک تبدیل کرده، همه چیز را غارت کرده اند، رژیمی که بیش از سی سال است به قتل و جنایت مشغول است، رژیمی که با تبلیغ و اشاعه جوکهای اهانت آمیز قومی ، کینه و تنفر را در میان ملیتهای ایران به اوج خود رسانده است، انتظار دارید که حامی دمکراسی باشد؟ اصلا در ماهیت اش همچه چیزی میگنجد؟ که شما چنین انتظاری دارید؟ آیا با آمدن رفسنجانی که ثروت ایران به حساب شخصی خود ریخته است، چه چیزی عوض میشود؟ مگر رفسنجانی سالهای سال در قدرت تکیه نزده بود؟ چه چیزی مگر نصیب خلقها شد؟ تازه اگر بیاید چه چیزی تغییر پیدا میکند؟ ایران خیلی وقت است که در اذهان ملیتهای مخلف که عمری در آن شکنجه شده اند، اهمیت خود را از دست داده است. باید به عرضتان برسانم که شما جنابان هنوز هم در طول این مدت هیچ درسی، از وقایع و اتفاقات نگرفته اید. مثل ترکی میگوید؛ کسی پشت شتر آرد برشته میخورد، همراهش پرسید:
"چه چیزی داری میخوری؟"، طرف جوابداد: "آنطور که باد میوزد، هیچی!"
دوستان عزیز، جنهم ایران به کشتی شکسته ای می ماند، که در طلاتم گرداب وحشتناکی گرفتار آمده و ناخدایش سالهاست که رفته است!