Skip to main content

جناب تبریزی

جناب تبریزی
Anonymous

جناب تبریزی
با سلام، جنابعالی که مرتب از آمار و ارقام، صحبت میکنید، بنظر میرسد که شخصا اهل تحقیق و مطالعه هستید. اگر به گفته های خود باوردارید، لطفا تمام آن ارقام و آمارتان را در همین سایت منتشر کنید تا برای همه روشنگری شود. روزی یک آلمانی در مورد دیکتاتوهای بلوک شرق سابق، صحبت میکرد، به موضوعی اشاره کرد که جالب بود. میگفت؛ جای تعجب است که دهقان روسی و چینی، و یا احزاب به اصطلاح چپ خرده بورژوازی، که گرایشات مذهبی دارند، مارکسیسم را نخوانده، مارکسیسم شده اند! در صورتیکه محققان، دانشمندان و جامعه شناسان آلمانی، هنوز هم در تبیین و در فهم دقیق " کاپیتال مارکس" بطور جدی بحث و مداقه، و مشکل و مناقشه دارند.

او در ادامه صحبتش به کلمه "انترناسیونال" که اغلب بدون مفهوم واقعی بکار برده میشود، اشاره کرده میگفت؛ از نظر وی کلمه انترناسیونالیسم، بدون هومانیزم، جز استعمار و سرکوب زحمتکشان حاصل دیگری نخواهد داشت. او بر آن تاکید داشت، که کلمه "انترناسیونالیست" به خودی خود، هومانیزم معنی نمیدهد. همانطور " کلمه جهان وطنی" بدون هومانیزم به خودی خود، هیچ مفهومی ندارد، و چیزی را حل نمیکند، و نخواهد کرد! و تکرار آن بطور مرتب هیچ افتخاری را نصیب کسی نکرده است. که جنابعالی مرتب این کلمات را تکرار میکنید. تمام کشور های بلوک شرق سابق و سوسیالیسم واقعا موجود خدا بیامرز آن زمان، و احزاب دنباله رو نیز، تحت همین شعارهای دهن پر کن، پایه های دیکتاتوری خود را محکم کردند. البته سیستم سرمایه داری، تراست و کارتلها ، شرکتهای بزرگ چند ملیتی، کارخانجات و بانکهای غول پیکر، روی دیگر این سکه هستند، که درمقیاس جهانی فعالند، در واقع آنها نیز "انترناسیونالیست" هستند، اما بدون هومانیزم!.. سیستمی که با سرمایه گذاریهای کلان و استعمار کشورهای توسعه نیافته، حاصل دست رنج مردمان فقیر، و زحمتکش را، مثل زالوی هزار سر میمکد. درچنین سیستمی هومانیزم مفهوم ندارد.
بدین جهت کلمه "انترناسیونالیسم" بدون "هومانیسم" یا " بشردوستی"، و همانطور کلمه " جهان وطنی" بدون هومانیسم مفهوم ندارد. بطور ساده اگر کسی با درد و رنج و خواست مردمان و توده های زحمتکش میلیونی، آشنا نباشد، و یا به آن وقعی ننهد، نمی تواند از "انترناسیونالیسم و هومانیسم دم بزند! کسی که فریاد و ناله هزاران انسان برایش اهمت نداشته باشد، و آن فریاد ها را که برای آزادیهای سیاسی، فرهنگی و حقوق ملی مدنی خود مبارزه میکنند " پوپولیسم" بنامد، نمی تواند خود را خلقی و یا مدافع خلق و " انتر ناسیونالیسم جهان وطنی" بنامد. به همین جهت وقتی میلیونها مردم آزادیخواه آذربایجان در مقابل گلوله سپاه پاسداران سینه سپر میکنند، و کشته میشوند، وقتی شما خواست میلیونها توده های آذربایجانی را که برای تحقق حقوق خود مبارزه میکنند، در مفهوم منفی ، پوپولیستی می نامید، چطور میتوانید خود را خلقی، و یا مدافع هومانیزم بنامید؟ کلمه "پوپولیسموس" در مفهوم خود نشنال،" ملت" و یا خلق معنا میدهد، و همانطور که جنابعالی نیز توجه دارید، ریشه آن از لاتین گرفته شده است؛ در واقع چون کلمه "خلق" در زبان لاتین "پوپولیسم" نامیده میشود، Populismus lat. populus, „National“ پس میتوان گفت ؛ خواست خلق و یا بهتر بگوئیم خواست میلیونها انسان در واقع خلقی، و یا پوپولیستی است. شما نمی توانید، بگوئید چون مفهوم "خلق" و یا توده های میلیونی در فرهنگ لاتین " پوپولیسم" نامیده میشود، پس خواست میلیونهای انسان از نظر جنابعالی نابجاست؟ آیا مفهوم "خلق"، " نشنال" و یا " پوپولوس" که همان توده های میلیونی، اعم از کارگران و زحمتکشان و سایر اقشار زحمتکش جامعه که خواستار حقوق سیاسی، فرهنگی، مدنی و آزادی خویش هستند، چون وجه تسمیه آنها در فرهنگ لاتین " پوپولیسم " نامیده میشوند، دیگر از نظر جنابعالی هیچ حقوقی ندارند؟ و نباید به خواست آنها احترام گذاشت؟ دوست عزیز تفکر شما نه تنها در کنار توده های میلیونی کارگر و زحمتکشان نیست، بلکه در تضاد و مخالفت با خواست آنان قراردارد. از این جهت شما با چنین تفکری نمی توانید حامی کارگران و زحمتکشان جامعه چند ملیتی ایران باشید. البته این بدان معنا نیست که شما شخصا آدم بدی هستید؟ نه! شاید هم انسان خوبی هستید. اما تفکری که شما آن را تبلیغ میکنید، نمی تواند در خدمت کارگران، و زحمتکشان ملیتهای ایران، که خلق آذربایجان نیز، جز آن است، قرار بگیرد. امیدوارم از گفته هایم دلخور نشوید. بحث سر تفکر است. نه شخص حنابعالی.
با تشکر آتیلا