Skip to main content

سامان رشتی

سامان رشتی
Anonymous

سامان رشتی
دوستان ایران گلوبال با سلام و درود، استدعا دارم این مطلب را در سایت خود پوشش دهید.
در مورد مطلب " درد دلهای یک آدم معرف" با تاسف غم انگیزی باید به محضر نویسنده آن عرض بکنم، که این دیگر آبرو ریزی است. که کسی اسم خود را نویسنده بگذارد و به دیگران اینچنین توهین و دهن دری بکند. این چه فرهنگی است که این آقا اینچنین آن را نمایندگی میکند. و آبروی همه را میبرد. این آقای باصطلاح نویسنده که گویا عقده های معروف شدن دارد، آیا میخواهد با اهانت و تهدید دیگران عقده هایش را خالی بکند ، یا از اینطریق راهی برای معروف شدن بجوید؟ اگر یک همچه آدمی چنان تو خالی و گستاخ، به ملیتهای ساکن ایران اهانت میکند. با اطمینان تمام باید گفت که وای بحال فردای ایران! این آقا که گویا غیرتش گل کرده و لنگه لگدش رو هواست، که بر دهن دیگران بکوبد. اسم خودش را هم گذاشته با فرهنگ! وای بحال آن فرهنگی که

یک چنین آدمی مبلغ آن است. من از همان اول گفتم که این آدم از فرط گستاخی در پوست خود نمی گنجد. الیته تجربه نشان داد که همینطورهم هست! این آقای نویسنده فکر میکرد که در ایران تولستوی است ، و مردم اروپا منتظر ایشان هستند، که با دسته گل به پیشوازش بروند، و در روزنامه بزرگش بکنند، وقتی دید کسی تحویلش نمیگیرد، و مثل میلیونها انسان در انزوای خود پوک میشود، اکنون عقده های تنهائی اش شکوفا شده و به بهانه دفاع از زبان فارسی ، که گویا آقای براهنی گفته که او هم زبان مادری دارد، به جای احترام و قدردانی از وی ، هر چه به دهنش میاید، نثار او میکند. اگر این آقا خود را روشنفکر و نویسنده میداند، وای بحال بقیه! ، شخص اینجانب بعد از این خجالت میکشم بگم ایرانی هستم. وای بر ما، لعنت بر این فرهنگ، که چنین آدمی، آن را نمایندگی میکند. با تشکر سامان