Skip to main content

یوسف عزیز، 1- اسم من آ.ائلیار

یوسف عزیز، 1- اسم من آ.ائلیار
آ. ائلیار

یوسف عزیز، 1- اسم من آ.ائلیار است. نه علیار. اگر حروف را ندارید لطفاً کپی کنید. غلط نویسی شما را ما هردفعه تصحیح میکنیم. اگر قصد توهین ندارید لطف کنید نادرست نویسی خودتان را تصحیح کنید. اگر هم منظور توهین دارید لازم است بدانید که کامنت توهین دار منتشر نمیشود. بعداً نباید پرسشی پیش بیاید که چرا کامنت منتشر نشده است. 2- اشتباه دیگرتان این است که «خود را با اطلاع» و طرف مخاطب را «بی اطلاع» می نامید. این هم «تحقیر» مخاطب است. و نشانه بی احترامی به کسی که شما را «عزیز» خود مینامد و میداند.
3- « تو» خطاب کردن مخاطب در زبان فارسی دو حالت دارد : الف- توهین است به مخاطب؛ ب- نشانه صمیمیت است با دیگری. من در نوشته شما «صمیمیت» نمی بینم . امیدوارم اشتباه از من باشد و شما قصد و منظور «توهین» نداشته باشید. 4- عزیز من، وجود «زبان ادبی» را «ویراستاری» نشدن آثار نویسندگان و سرایندگان «نفی» نمیکند.

از حافظ ایرانی گرفته تا گوته آلمانی ، از هدایت گرفته تا ساعدی و بهرنگی ؛ از آخوندزاده گرفته تا پاره-پاره ، همه این نوشته ها و آثار نویسندگان و شاعران در تمام زبانها «اشکالات زیادی» داشته و دارند. وجود «ویراستار» یا «مصحح» برای همین است که آثار خلق شده را تصحیح کند. در دوره های مختلف بارها یک اثر تصحیح میشود. اما نبود این کار وجود زبان ادبی را نفی نمیکند.شاملو نوشته «میخواستم بوف کور هدایت را ادیت کنم و اشکالاتش را برطرف نمایم که بعدها از این کار چشم پوشیدم. » نقل به مضمون.نویسنده و شاعر ادیب نیست و مصحح هم نیست. 5- این جمله را از مجله وارلیق شماره 2-93 ص. 54 پاراگراف اول نقل میکنم . اشکال جمله را خودتان متوجه میشوید. از این چیز ها در همه جا هست املاء هم مال خود وارلیق است: «ایللر دیر او بیزه وارلیغی چاتدیریردی». 6- مطالب مجله وارلیق با همه ویراستاری نه تنها عاری از اشکالات نیست بل مهمتر از اینها از نظر دانش ادبی ( در فرم و محتوا) « سنتی» است؛ و دور از «مدرنیت». در هنر و اندیشه. که نسل جوان قلمزنان با نفی این اشکال مهلک پای به راه آفرینش ادبیات نوین گذاشته اند. ادبیات نوین هم مثل ادبیات همه کشورها نیاز به ادیت آثارش دارد و این هم یک چیز طبیعی ست در عرصه آفرینش. هر اثر ادبی نه تنها از نظر دستور زبان بارها ادیت میشود بل از نظر محتوا و جوانب هنری نیز ادیت میشود. 7- برای مثال دولت آبادی در مورد داستان سلوک مینویسد :« از بیش از هفت نام گذر کرد». یا « با بیرحمی به جراحی و تراشیدن و ساییدن ...می پردازم». یا « ...گاهی به صرافت می افتم که دورش بریزم یا که بسوزانمش». 8- ساعدی که از بزرگان ادبیات است در کتاب «ساعدی به روایت ساعدی» میگوید:« هر کاری را آدم ادیت (ویراستاری) میکند. مزخرفاتی را که من بنویسم میگویم شما ببینید که فارسی اش درست است یانه. چهار کلمه اینور آنور صاف و صوف بشود». 9- اگر شما به این چیزها توجه کنید دیگر نمیگویید فلانی و بهمانی بلد نبود بنویسد و این زبان ادبی نیست. 10- آنچه در مورد زبان ادبی آذربایجان نوشته ام بر پایه آگاهی و احساس مسئولیت عمیق قرار دارد. 11- به قول ساعدی قدرت صمد بهرنگی در زبان مادریش در ترجمه شعرهای شاعران معاصر فارسی ست . مراجعه کنید به کتاب «گئجه دیر، باخ گئجه دیر». که شامل شعرهای نیما- فروغ-شاملو-و اخوان ثالث است.