Skip to main content

ظلم و ستمی که به مردم ایران

ظلم و ستمی که به مردم ایران
Anonymous

ظلم و ستمی که به مردم ایران شده و می شود، انکار ناپذیر است. مشکل اینجاست که کمتر توجه می شود که بانی این ظلم و ستم، حکومتگرانند، نه مردم.

خانم شادی صدر، درس حقوق خوانده اند، و می دانند که هیچ کشوری بدون ساکنان آن، وجود خارجی ندارد. اهانت به یک کشور، اهانت به همه شهروندان آن کشور است. لذا واژه موهن «ایران لعنتی»، شامل حال همه ایرانیان می باشد. اهانتی این چنین، آن هم از سوی یک حقوقدان، باید مورد انتقاد قرار گیرد.

خانم صدر به درستی اظهار نموده اند، که نوشته هایشان در مورد خوزستان و کردستان، به دلیل آشنایی با مسائل و مشکلات ساکنان عرب و کرد (احتمالن نه ساکنان غیر عرب و یا غیر کرد) این دو استان است. مشکلات و رنج هاو نداشته هایی (در رأس آن آموزش زبان مادری) که واقعن وجود دارد.

حالا که ایشان امکان سفر به دیگر نقاط کشور را ندارند، پیشنهاد می کنم با یاری فعالان مدنی و اجتماعی دیگر نقاط کشور، دریابند که در کشور بلازده ایران، به هر کجا که رود آسمان همین رنگ است. باید به بلوچستان، کرمان، جنوب خراسان، سمنان، یزد، و حتا شهرکهای حاشیه تهران (امیدوارم در زمان اقامت در تهران، این مناطق را دیده دیده باشند)، سفر کرد و از نزدیک نداشته هایشان را، دید و مقایسه کرد. در عین حال دریافت که، قومیت هیچ نقشی در رفتار حاکمیت، با مردم ندارد.

به نوشته یکی از هموطنان، اگر یک بلوچ، ترک، عرب، کرد ... شعری یا مقاله ای در مدح حکومت بنویسد، بر صدر نشیند ولی اگر شیعه فارسی زبان (یا به تعبیر بعضی از هموطنان، قوم فارس) بر علیه حکومت، زبان درازی کند، به شدیدترین مجازات محکوم می شود.

تردیدی نیست که عده ای از هموطنان، به هر دلیلی خواهان جدایی و جدا کردن بخش یا بخش هایی از کشور ایران هستند. باور داشته باشیم که در مقابل عده ای مخالف این خواسته باشند. چرا این گروه اخیر باید متهم به مرکز گرایی، همکاری با دولت، شوینیستم، راسیسم و به تعبیر شما، طرفدار قوم مهاجم فارس ... شوند؟

میدانیم که تعیین نوع حکومت (فدرال یا جز آن)، نه از اختیارات احزاب و یا رهبران مردم (اعم از نمادین و غیر نمادین)، بلکه از اختیارات ویژه مردم است و نمی تواند جز با رأی ملت ایران، آن هم در یک انتخابات آزاد حاصل شود.

«دموکراسی اساسن یک فرهنگ است و نیاز به وقت فراوان دارد، تا در ذهنیت یک جامعهِ استبداد زده یا دارای سنّت های نیرومند و قبیله ای جا بیافتد". این جمله بسیار متین و منطقی یکی از هموطنان عرب (آقای بنی طرف) است. لذا باید ابتدا به ملت آگاهی داد، مزایا ومعایب انواع حکومت ها را باز گفت، و سپس رأی گیری کرد.

به توصیه آقای بیان، به گوگل مپ مراجعه کردم. اگر آن را بزرگ کرده، و به منطقه خاور میانه بیاییم، خواهیم دید که کمی پس از تلاقی رودهای دجله و فرات، ادامه آن در خاک عراق به نام شط العرب درج شده، و بخش مشترک و مرزی این رودخانه، اروند رود است (1).
برای نام خلیج فارس، جدا از مستندات بسیار تاریخی و مورد قبول سازمان ملل متحد و جز آن، نقشه سال 1331 شمسی (1952) کشور عربستان سعودی (المملکه العربیه السعودیه) را هم در لینک زیر ببنید. می دانیم که جمال عبدالناصر در آن سال در مصر به قدرت رسید، و در دعوای با حکومت ایران، اقدام به تبلیغ نام جدیدی برای خلیج فارس، در دنیای عرب نمود.

بخش عمده نوشته آقای موافق، شرح مصائبی است، که بر ساکنان خوزستان، به ویژه عرب های این خطه، روا می شود. از جمله مهم ترین آنها، دفاع از آموزش زبان مادری، و قطعن آداب، سنن و فرهنگ آنان می باشد.
یادآوری دوستانه ای هم به آقای موافق دارم. کشورها بر حسب اندازه شان، تأسیس و نام گذاری نمی شوند. لذا خواهشمندم از به کار بردن واژه «امیر نشین های میکروسکوپی» خودداری نمایند، چون به نظر من این واژه دست کمی از واژه «لعنتی»، ندارد.

به هموطنانی که در کامنت خود، به عرب بودن آقای موافق تردید نشان داده اند، یادآوری می کنم:

انظر الی ماقال، و لا تنظر الی من قال (به آنچه گفته شده نگاه کن، نه آنکه آن را گفته).

http://maps.google.ca (1)
http://www.chess.com/blog/temprory68/----1331(2)

با احترام - امیر جهانفر