Skip to main content

با درودی دیگر به مسئول

با درودی دیگر به مسئول
Anonymous

با درودی دیگر به مسئول کامنتها و بقیه مسئولین ایران گلوبال
به بهانه کامنتهای خودم و جوابهای شما بد ندیدم نظر خودم را در باره موضوع مورد بحث کمی بازتر مطرح کنم، امیدوارم دوستان دیگر با نظراتشان به روشنتر شدن مطلب کمک کنند.
من یکبار دیگر هم نوشته بودم که بهیچوجه دوست ندارم بجای شما باشم، زیرا ممیزی و سانسور (نه در مفهوم منفی، بلکه در مفهوم تکنیکی، تخصصی آن) کاری شاق و طاقت فرسا است. ولی مسئله من این نیست. من نگاه شما و سیاست ایران گلوبال را نقد می کنم و توقعم از سایتی که خود را پیرو ارزشهای "گلوبال" می داند، این است که مرزهای تفکر قبیله ای را بشکند و در بررسی افکار، عقاید، نوشته ها و نقدها به اصول پذیرفته "گلوبال" پاینده بماند، چنین نگاهی نمی تواند از یک طرف در دفاع از قبیله خودی هزار و یک توجیه ببافد که: «کسی که با اصرار و ابرام دروغ می گوید، الزاما دروغگو نیست» و از طرف دیگر در برابر

قبیله غیرخودی از کنار نسبت "تهوع‌آور" به آسانی آب خوردن بگذرد و نه تنها آنرا چاپ کند، که در نوشته خود آن را تکرار هم بکند. جهان گلوبال، جهان "فرد"هاست و نه جهان "قبیله"ها. این قبیله ها می توانند نژادی، خونی، خاکی و فکری باشند. در فرهنگ گلوبال انسانها همه برابرند و به دو دسته "برابرها" و برابرترها" تقسیم نمی شوند.
امیدوارم در درک منظور من دچار سوءتفاهم نشوید، دلیل من برای پافشاری بر سر این موضوع این نیست که مثلا به من برخورده یا موضوع را به شخص خودم گرفته ام. من شما را و همینطور دیگر مسئولین ایران گلوبال را انسانهای صادقی می دانم و اگر جز این بود، وقتم را صرف نوشتن نمی کردم. محرک و انگیزه من برای نوشتن این است که معتقدم همه ما باید یکدیگر را نقد کنیم و بیرحمانه نقد کنیم و از نقد، حتی اگر گاهی گزنده و تلخ شد نترسیم. "نقد" کلید طلائی پیشرفت اندیشه است. از نقد نباید ترسی بدل راه داد. برداشت من، که شاید اشتباه باشد، این است که ایران گلوبال هم مثل همه ما ایرانیان از تفکر گلوبال سالها، ولی از فرهنگ برخورد با نقد دهه‌ها فاصله دارد. برای همین هم هست که از خواندن بعضی از نقدها برآشفته می شود، بخصوص اگر آنها مناسبات عشیره ای درون سایت را نشانه بگیرند. پس دست به سانسور می زند، ولی سانسور یک کنش موردقبول اندیشه گلوبال نیست، پس باید برای آن محملی تراشید. اینجاست که تفکر عشیره ای بر گرایش گلوبال پیروز می شود و از یک محمل پیشامدرن بنام "توهین" بهره می گیرد. توهین، در مفهوم قبیله ای آن مفهومی است موازی "ناموس" و "غیرت". در مفهوم مدرن و گلوبال اما توهین کرامت انسانی را نشانه می گیرد.

سیاستمداران اروپایی بارها و بارها یکدیگر را "دروغگو" می نامند و تا بحال ندیده ام که به کسی بربخورد. بیاد دارم که یکی از احزاب آلمان سالها پیش در برابر احزاب رقیب شعار "پای دروغ کوتاه است" را انتخاب کرده بود. فرهنگ عشیره ای ولی با این مفاهیم و برداشتهای مدرن بیگانه است. از یکطرف برای خودش به عنوان یک "فرد" مسئولیت اخلاقی ارائه سند را قائل نیست و از طرف دیگر هم با شنیدن کلمه دروغ و دروغگو احساس می کند به "ناموس" فکری اش توهین شده، پس دیگ "غیرت"ش بجوش می‌آید و اعتراض می کند، حذف می کند و سانسور می کند. این آن پدیده ایست که من نقدش می کنم.

خود من بهیچوجه از اینکه آقای شاملی از خواندن کامنت چندخطی من دچار "تهوع" می شود، ناراحت نمی شوم. چیزی که فراوان است، داروی ضدتهوع! آنرا توهین به خود هم نمی دانم و بهیچوجه راضی به سانسور آن نیستم. در اینجا به کرامت انسانی فرد من توهینی نشده، زیرا اثبات یا رد اینکه آقای شاملی واقعا بعد از خواندن یک کامنت چند خطی به دستشوئی خانه‌اش می رود و سرش را در کاسه آن می گیرد و "بالا می آورد" یا نه، تنها با گواهی پزشک ممکن است. پس ما چاره ای نداریم، جز اینکه باور کنیم این اتفاق در باره ایشان افتاده است و من از اینکه باعث چنین ناراحتی جسمی برای ایشان شده ام، عمیقا متأسفم و امیدوارم که بدل نگیرد، ولی در عین حال همه این پرسشها و بررسیها را در تفکر ماقبل مدرن و عشیره ای جا می دهم. فرهنگ گلوبال بالاترین فضیلت شهروندان را "مسئولیت" پذیری می داند و مسئولیت اخلاقی را حتی بالاتر از مسئولیت قانونی می داند. پس هر کسی که در این فرهنگ و بخصوص در سایتی که داعیه "گلوبال" بودن را دارد قلم می زند، باید برای تک تک مدعاهایش پاسخگو باشد و خود را موظف به ارائه سند بداند. با اینهمه نویسنده این آزادی را دارد که بگوید «عشقم کشیده سند ارائه نکنم» آنوقت مسئولیت سایتی که ادعای فرهنگ گلوبالی را می کند و خود را "ایران گلوبال" می نامد چیست؟