Skip to main content

آقای ایرانخواه، من سعی کرده

آقای ایرانخواه، من سعی کرده
یونس شاملی

آقای ایرانخواه، من سعی کرده ام به پرسش ذهنی شما در خصوص مرزهای تاکتیک و استراتژی برخاسته از نگاه منافع اتنیکی و ملی پاسخ دهم. حالا ظاهر مورد قبول شما نیوده و میگویید که استدلال منطقی در آن نیافته اید. با این توضیح شما میتوانم بگویم که بایستی منتظر زمان و تغییرات بیشتر باشیم.
در مورد اینکه من نوشته ام نگاه کنونی

شما نگاه 25 سال پیش است، عین حقیقت است. این بدان معنی نیست که شما عقب مانده اید و من پیشرفت کرده ام. ابدا چنین نیست. امروز فعالین سیاسی فارس و یا فارس زده در میان ملیتهای غیرفارس نیز دقیقا مثل شما فکر میکنند. من خواسته ام برای شما روشن کنم که من نگاهم به مسائل تغییر کرده است. من به بیداری ملی نسبت به هویت ملی خود (ترک) رسیده ام. شما شاید در مسیر خودتان عمل کرده اید. این من بودم که به دلیل سیاست آسیمیلاسیون و سرکوب و تبعیض از هویت ملی خود بیگانه بودم. امروز آنگونه فکر میکنم که بایستی پدرانم نیز چنین می اندیشیدند. من بر اساس کامئنت شما که هزاران حرف در درراه با تعجب را برایم مطرح کنید. همانکه پرسش مطرح کنید برایم مفهوم است. آری من ملتی بنام ملت ایران نمیشناسم. چون در ایران ملتهای مختلفی زندگی میکنند و ایران یک کشور کثیرالملله است. ایران یک دولت- ملت است. یعنی یک دولت بر جغرافیای سیاسی ایران حکومت میکند. برایتان در نوشته ام توضیح داده ام که دولت- ملت در ادبیات سیاسی بصورت خلاصه "ملت" هم خوانده میشود. اما مقصود آن "ملت" نیست که ما از آن سخن میگوییم. ملت خلاصه دولت- ملت با ملت اتنیکی دو پدیده کاملا جداگانه باهمدیگر هستند. در عین برایتان نوشته بودم که دولت- ملت حاکم بر ایران یک دولت تمام عیار فارسی است این دولت نه تنها با ملتهای غیرفارس (ترک، کرد، بلوچ، عرب و...) ساکن ایران بیگانه است، بلکه رفتاری دشمنانه با این ملتها دارد. اگر این مفهوم برای شما ناآشنا، و آن را خیالات می نامید، این دیگر مشکل من نیست.

در مورد تیپولوژی فارسی دولت ایران، من نگفته ام چون دولتمردان سخن میگویند پس دولت ایران یک دولت فارسی است. هرچند که سخن گفتن تمامی دولتمردان به یک زبان خود دلیل بستگی آن سیاستمدارن به آن زبان میباشد. بلکه من عنوان کرده ام که تمامی مختصات موجود در دولت ایران آن را به یک دولت تمام عیار فارسی تبدیل میکند. تنها زبان رسمی دولتی. زبانهای دیگر در ایران بیگانه تلقی میشوند. زبان قانون، زبان دولت، تاریخی که این دولت ها برایمان توضیح میدهند و کوروش و داریوش را تاریخ آن میدانند. ( من نمیدانم هزار سال پادشاهی ترکان در ایران تا زمان کودتای انگلیسی و بر تخت نشاندن رضا شاه چه ربطی به کوروش و داریوش دارد) ادبیات ایران، سینمای ایران، رادیو و تلویزیون ایران، ارتش ایران، مدارس و دانشگاهای ایران و... همه و همه تنها و تنها به یک زبان اداره میشوند و آنهم زبان فارسی است. دولت ایران در عین حال با زبانهای غیرفارسی در ایران دشمنی میورزد. اطلاعات بیشتری برای فارسی بودن دولت ایران میخواهید؟؟ و بعد برای توجیه این دولت استعماری "زبان رسمی فارسی" را برایم موعظه کرده اید. در سوئیس چهار زبان وجود دارد و همه زبانها رسمی است. فکر میکنید ایران چه زمانی ممکن است از نظر پیشرفونش خوابیده و تجربه تاریخی هولناکی که علیه ملیتهای غیرفارس در ایران میگذرد این را میفهمم. این شیوه دریافت مسائل شاید برای شما بیگانه باشد، اما برای من تا حدود زیادی مکشوف است.
در مورد علم سیاست هم بهتر است بدانید که دیگر دوران سخن گفتن ایدئولوژیک از علم و بویژه علم سیاست سپری شده است. من "ملت" را با "دولت- ملت" یکی نمیدانم. من تعریف آلمانی از "ملت" را نسبت به تعریف "فرانسوی" آن دقیق تر میدانم. نمیخواهد پرسشهایی همبه سوئیس برسد؟ شاید پاسخ این پرسش را در رویاهایتان بیابید. چون ایران یک کشور عقب مانده از هر جه