Skip to main content

جناب شاملی عزیز! متأسفانه شما

جناب شاملی عزیز! متأسفانه شما
Anonymous

جناب شاملی عزیز! متأسفانه شما با درج پی در پی کامنتها مرا هم مجبور می کنید نظرم را در اینجا بنویسم. من نمی فهمم اگر مسئله آمار برای شما اصلا مهم نیست، برای چه اینقدر بر سر آن اصرار می کنید؟ آیا من هیچ کجا آماری ارائه کرده ام؟ آیا من وجود اقوام، فرهنگها، زبانها، دینها و گرایشهای مختلف در ایران را نفی کرده ام؟ شما اگر دوست دارید در اینباره بحث کنید، باید یقه کسانی را بگیرید که این موضوعات را نفی می کنند، نه یقه مرا. مشکل کارشما در یک جای دیگر است. تیتر مقاله شما این است: "حسن روحانى واقعا انتخاب كيست؛ مردم یا حاكميت؟" شما این تیتر را به هرکس که می خواهید نشان بدهید و بپرسید آیا از آن مفهوم مسائل قومی و زبانی را درک می کنند؟ شما می فرمایید: «كسى كه در اين انتخابات سرش كاملا بى كلاه ماند مليتهاى غيرفارس ساكن، یعنی حدود هفتاد درصد جمعیت کنونی ایران، در اين جغرافياى سياسى بود» معنی این حرف از

نظر من این است که در یک جایی کلاه مجانی پخش می کردند و این کلاه فقط به "فارسها" رسیده و به غیر فارسها (که شما علی رغم بی اهمیت دانستن آمار تعداد آنها را با اصرار مکرربالای هفتاد درصد می دانید) نرسیده. من از شما خواستم که بگویید بر سر این فارسهای کذایی چه کلاهی گذاشته اند که بر سر دیگران نگذاشته اند؟ از قضا ادر این ماجرا کلاه گشادی بر سر "همه" مردم ایران رفته است و از این منظر اگر نگاه کنیم هیچ سری در ایران بی کلاه نمانده است! مسئله این است: آن مردمی که در تیتر مقاله شما از آنها صحبت شده است، چه کسانی هستند؟ فارسها؟ بخشی از فارسها؟ بخشی از مردم ایران بدون توجه به هویت اتنیکی آنها؟ همه مردم ایران؟ بله! من معتقدم قوم یا اتنیک یکدستی بنام "فارس" وجود ندارد، ما در ایران فقط فارس زبان داریم و بس. من نمی دانم بجز زبان فارسی چه چیز دیگری یک فارسی زبان آبادانی یا اهوازی را به یک فارسی زبان تایبادی یا زابلی یا ورامینی پیوند می دهد؟