Skip to main content

اقای شاملی عزیز، متأسفانه

اقای شاملی عزیز، متأسفانه
Anonymous

اقای شاملی عزیز، متأسفانه مقاله مورد بحث شما از صفحه اول برداشته شد و بحث ما نیمه تمام ماند. من مجددا و مکررا به شما توصیه می کنم دست از روانکاوی افراد بردارید و اینقدر به حالات روانی افراد نپردازید، نه شما روان‌درمانگر و روانپزشک هستید، و نه اگر هم باشید خوانندگان از شما خواهش کرده‌اند آنها را روانکاوی کنید. این گیر دادن مداوم شما به حالات روانی افراد از نظر من فقط می تواند یک فرافکنی برای فرار از پاسخگویی باشد، همانطور که از ژانویه 2013 تا به امروز از ارائه سند در باره نامه رضا شاه به پادشاه افغانستان با همین فرافکنیها و ادعای "عصبی بودن" یا "توهین" و غیره طفره می روید و تازه مرا متهم می کنید که از "ابزار فشار"!!! استفاده می کنم! آیا اگر کسی به این برخورد شما بخنند، به شما برمی خورد؟ شما شش ماه فرصد داشتید چنین سندی را ارائه کنید و نکرده اید، و در مقابل سؤال من مرا متهم به "فشار آوردن"

می کنید! من حدس می زنم (و صد البته ممکن است اشتباه کنم) شما می خواهید با کش دادن جوابگوئی خودتان موضوع را شمامل مرور زمان کنید تا خوانندگان اصل موضوع را فراموش کنند. ولی می توانید مطمئن باشید که من همچنان پیگیر این سؤال خواهم بود.
همچنین فرموده اید: «اینکه میگویید: "آیا من هیچ کجا آماری ارائه کرده ام؟"، بلی که شما آمار اعلام کردید، از براند شفر نقل کردید که حدود 50 درصد جمعیت ایران غیرفارس است. این آمار نیست پس چیست؟» متأسفانه و علی رغم میل باطنی خودم باید بگویم شما ظاهرا الفبای مقاله نویسی مدرن و به طبع آن فرق بین "ادعای آماری" با "نقل قول" آماری" را نمی دانید. این مقولات را در دنیای مدرن بچه های 12-10 ساله در مدرسه ها یاد می گیرند. دوست عزیز، فرق بزرگی است بین کسی که بدون سند و مدرک ادعا می کند "جمعیت غیر فارسها بیشتر از هفتاد درصد است" با کسی که با ذرکر سند و مدرک (مثلا نام کتاب و صفحه آن) یک آمار دیگر را "نقل قول" می کند. آیا من در جایی ادعا کرده ام فارسهای کذایی بالای 50 درصد است؟ نه! من فقط خواستم نشان بدهم که آمار مختلفی در این باره وجود دارد و شما جهتگیرانه و معطوف به نتیجه فقط سراغ یکی از این آمار رفته اید. ولی نکته بامزه داستان در این است که شما عامدانه و شاید غامضانه نظر من در مورد آمار را که گفته ام: «حرف وزیر جمهوری اسلامی و خانم برندا شیفر از نظر من به یک اندازی بی اعتبار است» نادیده می گیرید، زیرا می خواهید بضرب و زور دگنک از من یک چیزی را بسازید که نیستم. شما مسلما معنی کلمه "بی اعتبار" را می دانید، پس باید بدانید که هیچکدام از این آمارها برای من ارزشی ندارند، زیرا هیچکدام پایه علمی ندارند. پس شاید لازم باشد شما اندکی در باره مبانی بنیادی ماله نویسی تحقیق کنید و بدانید فرق بسیار بزرگی هست بین کسی که می گوید «ماست سیاه است» و کسی که می گوید «آقای شاملی معتقد است که ماست سیاه است» اولی "ادعا" کرده است ولی دومی "نقل قول" کرده است. بخصوص اگر دومی گفته باشد که ادعای آقای شاملی بی اعتبار است. متوجه تفاوت می شوید؟