Skip to main content

و در ادامه این بازی خنده دار

و در ادامه این بازی خنده دار
داریوش برادری

و در ادامه این بازی خنده دار لورل/هاردی ایرانی حال باور صاد می اید و او هم صاحب مغازه می شود و باج می خواهد و ایندو مثل گربه نره و روباه مکار ایرانی تاز به همدیگر نیز استناد می دهند و اینکه یادت هست من یادش دادم؟ خوب واقعا این دوستان یکم خجالت نمی کشند و نمی فهمند که چرا دقیقا این حرکات افراطیشان و ناتوانیشان از نقد مدرن و پرداختن به متن، به چالش مدرن هر چه بیشتر معضلات سنتی و دقیقا معضلاتی را رو می کند که از جمله من مطرح می کنم. اینکه پان ترک و پان عرب ایرانی روی دیگر شوونیسم ایرانی و بنیادگرایی حزب اللهی است و به اینخاطر رفتارشان شبیه انهاست و فاجعه می افرینند. به اینخاطر متون آن ارزش علمی نه تنها ندارد، نه تنها به مباحث عبور از تبعیض قومی کمک نمی کند بلکه فاجعه م افریند. زیرا اسیر فاجعه و خطایند و به اینخاطر رفتارشان حزب اللهی و تخریبی است و ناتوان از نقد مدرن. حال افاضات باورصاد:

توسط باورصاد در فروردین ۱۳, ۱۳۹۲ | پاسخ
ممنون، آقای محمودی! از مقاله ی زیبایتان بسیار لذت بردم. یکی از کارهای خطرناک دیگری که داریوش برادری می کند، روانکاوی از راه دور است، آن هم با کمک چند کامنت یا پست. یعنی از ابزار روانشناسی که یک علم کاملن تجربی ست، به ریختن “پته ی” شخصیت یک فرد مجازی اقدام می کند که نه فقط علمی نیست، بلکه مغایر با علم روانشناسی به طور کلی ست.
خود من به نوشته ی براهنی انتقادهای جدی دارم، انتقادهایی که البته بر اغلب اهل قلم ما وارد هستند، اما شیوه ی برادری نه علمی ست و نه با معرفت هم سو است.
به سهند: اگر خاطرتان باشد به واسطه ی لکان من و شما با هم آشنا شدیم و برادری هم با خواندن بحث های وبلاگ بین من و شما اسم لکان به گوشش خورد. اما یک چیز را در مورد شما برای من بسیار ناخوشایند است و آن هم این است که خیلی وقت ها دشمن ِ دشمن شما، دوست شما می شود. اگر یادتان باشد برادری به همین شیوه ای که به تخریب رضا براهنی پرداخت، به تخریب اشخاص دیگر ، از جمله من هم پرداخت، اما چون آن زمان با او همسو بودید، به رفتار و اشکالات بررسی او اشاره ای نکردید که هیچ، هم صدا هم شدید.
محض گله اینها را نمی نویسم، تنها اینکه گذشته چراغ راه آینده است. یاد بگیریم به موقع از رفتار دیگری رمزگشایی کنیم، و نه هنگام عدم هم سویی آن با اعتقاداتمان.