Skip to main content

آقای شاملی عزیز، می شود

آقای شاملی عزیز، می شود
Anonymous

آقای شاملی عزیز، می شود بفرمایید از کی تا بحال بحث من و شما «موضوع حقوق برابر در جامعه» است؟ اصلا معنی این حرف شما چیست؟ اگر ما بر سر حقوق برابر بحث داریم (که نداریم) یعنی شما طرفدار حقوق برابر هستید و من مخالف آنم؟ آیا من در جایی چنین چیزی گفته ام؟ آیا من گفته ام هخامنشی ها را دوست دارم؟ آیا من راجع به تاریخ با شما شروع به بحث کرده ام؟ آیا اطلاق "ناسیونالیست سوسیالیست (احتمالا ناسیونال سوسیالیست منظورتان است) به من از سر درماندگی شما نیست؟ شما بر اساس کدام حرف من مرا به چنین لقب محترمانه ای مفتخر می کنید؟ شما کوچکترین اطلاعی از موضوعاتی که در باره آنها حرف می زنید ندارید، ولی در همه موارد خود را صاحب نظر می دانید، بدون اینکه پایبند به شرافت اخلاقی ارائه سند برای مدعیات خودتان باشید. شما حتی نمی دانید که پورپیرار چه می گوید، ولی مصرانه به او استناد می کنید. آیا من در جایی از تاریخ و قدمت

یک قوم در ایران حرف زده ام؟ یا فقط اوج ناآگاهی و بی اطلاعی شما را از موضوعاتی که در باره آنها اظهار نظر فاضلانه می کنید نشان داده ام. ظاهرا برای شما همه چیز را باید توضیح داد: من نوشتم (در واقع اجداد ما که بقول مورخ مورد اعتماد شما اصلا وجود نداشتند و تاریخشان جعلی است، به ما آموخته اند: «تا توانی دلی بدست آور، دل شکستن هنر نمی باشد») و اشاره ام به گنجینه غنی ادب فارسی در زمینه پندهای انسانی در هزار سال گذشته بود. ولی مورخ مرجع شما اساسا کل این هزار سال را بجز 100 تا 150 سال گذشته نفی می کند و فارسی و ترکی را زبانهای "جعل یهود" می داند. من فقط از مورخ آرمانی شما "نقل قول" کرده ام (ظاهرا باید در باره این کلمه هم توضیح مفصل بنویسم) حالا شما از کجا به این نتیجه رسیدید که من بدنبال گذشته 7000 ساله هستم؟ جز این است که تفکر جزمی و عشیره ای شما نمی تواند خارج از چارچوبهایی که برای او تعیین شده چیزی را ببیند، یا اگر ببیند توان درکش را داشته باشد؟ شما ظاهرا دو نوع انسان بیشتر نمی شناسید: یا موافق شما و در نتیجه مؤدب و خونسرد و خوشفکر، و یا مخالف شما و در نتیجه عصبانی و فحاش و این اواخر هم "ناسیونالیست سوسیالیست"! شما هربار که در جواب سوالی درمانده می شوید و از ارائه سند و منبع عاجز می مانید، برای ما در باره حقوق بشر و برابری انسانها بالای منبر می روید، اگر کسی نداند، فکر می کند شما کاشف یا مخترع این مفاهیم هستید! ولی این دیواری که شما سعی می کنید در پشتش پنهان بشوید، شیشه ای و شفاف است و هرکسی می تواند براحتی شما را آن پشت ببیند. از قضا درست برعکس آنچه که ادعا می کنید، انسانها برای شما ارزش برابر ندارند، واگرنه اساس تقسیم بندی آنها را در مسائل سیاسی اجتماعی بر "زبان" قرار نمی دادید و اینهمه "ترک" و "فارس" نمی کردید، اگر شما واقعا معتقد به برابری انسانها بودید، بر روی اشتراکات آحاد جامعه ای انگشت می گذاشتید که جدای از زبان و فرهنگشان زیربار سنگین ولایت فقیه و جمهوری فاشیستی اسلامی خرد می شوند. همان حکومتی که شما با "فارسی" نامیدنش می خواهید گناه همه فلاکتهای این آب و خاک را به گردن "فارس"ها بیندازید. واگرنه هر انسانی که تفکر مدرن داشته باشد و دربند فرهنگ عشیره ای، همان (ضد)فرهنگی که شما دچارش هستید، نباشد، توصیفی مسخره تر از "فارسی" برای این جمهوری پیدا نمی کند.
و یک نکته هم در مورد انسان مدرن: بله انسان مدرن باید حساس و ظریف باشد، ولی حساس بودن و ظرافت ربطی به این ندارد که که یک نویسنده عرصه عمومی با کوچکترین و نرمترین برخوردی فورا زیر گریه بزند و فریاد برآرد که «آی به من توهین شد، من تحقیر شدم، متلک بار من کردند، به من نیش و کنایه زدند و ...» شما اگر واقعا "حساس" به معنی مدرن کلمه بودید، علی رضا اردبیلی را بخاطر اظهارات نفرت انگیز و نژادپرستانه اش شدیدا محکوم می کردید، نه اینکه از او فقط بخاطر همتبار بودن و همزبان بودنش دفاع کنید و اظهارات شرم آورش را توجیه کنید، درست سر چنین بزنگاههایی است که تفکر عشیره ای خودش را نشان می دهد. "حساسیت" و "ظرافت" مدرن این است، نه گریه و ناله و ندبه بخاطر نقد اصولی و مستند مخالفان، واگر نه با تعریف شما خامنه ای حساس ترین رهبر جهان بود!