Skip to main content

واقعیت اینست که از تبیین

واقعیت اینست که از تبیین
اقبال اقبالی

واقعیت اینست که از تبیین تاریخ نمی توان نژادستیزی و نژادپرستی را استنتاج کرد.تنببن تاریخی و سیاست عملی با هم متفاوت اند. اگر قرار باشد بیان هر واقعیت تاریخی که بار منفی قوم یا نژادی را بیان می کند به نقد نژادپرستانه ربط داده شود؛ همه کسانی که با نام شب فارس ستیزی، ملت واقعن موجود ایران و تاریخ چند هزار ساله آن را انکار می کنند؛ در صف مقدم نژادپرستان قرار دارند.
در هر نظریه تاریخی می تواند افراط و تفریط باشد و ربطی مستقیم به نژادپرستی نداشته باشد.مابازاء سیاسی و عملی این نگرش ساده، ایجاد ممیزی ای هزار بار بدتر از وزارت ارشاد خواهد شد که اینبار نه به جرم توهین به اسلام بلکه توهین به پر قبای دیگران؛ سایه شوم سانسور را بر کشور حاکم می کنند. در مورد ایران و تاریخ چند هزار ساله اش باید گفت: افتاب آمد دلیل آفتاب! ایران قدمت دارد، تاریخ و فلسفه دارد، زرتشت و مانی و رازی و مزدک و بابک و دارد..

واقعیت اینست که نه تاریخ ایران از 900 سال پیش آغاز شده است و نه ملت ایران از زمان مشروطه!
ملت به مفهوم کهن آن تاریخی چند هزار ساله در ایران دارد و آرزوی یکپارچگی مردمان پراکنده در فلات ایران و ایجاد اتحادیه ای نظیر اتحادیه اروپا، آرزوئی انسان محورانه، شرافتمندانه و ترقیخواهانه ست که نه بر انشقاق و تخریب، بلکه بر همبستگی و احترام متقابل مردمان این فلات استوار است.ملت ایران تجربه تاریخی تهاجم اعراب به ایران، حکومت ترک ها بر ایران و دیکتاتوری شاهانه و استبداد و بربریت اسلامگرایان را در حافظه تاریخی شان دارند و به گذشته باز نخواهند گشت! نسل جوان نگاهش به آینده است. آینده ای متکی بر انسان مداری، آزادی، دمکراسی، سکولاریسم و برابر حقوقی شهروندی!