Skip to main content

سپاس از سوالاتِ شما، دوستِ

سپاس از سوالاتِ شما، دوستِ
Anonymous

سپاس از سوالاتِ شما، دوستِ گرامی، که البته از سه تا بیشتر شد. یک به یک پاسخ می گویم. منتهی اول باید پیش-فرضِ شما را رد کنم که چیزی که در مصر اتفاق افتاد کودتا نبود. اینکه شما مدام بر ارتش و نظامیان تاکید می کنید و حضورِ انبوهِ مردمِ مخالفِ اخوان در خیابان برای مدتی مدید را ندیده می گیرید، خود نشان می دهد که دیدِ شما تک-بعدی است، و با ذهنیتِ کودتایی به وقایع نگاه می کنید، در حالی که در واقعیت چنین نبوده است. اما پاسخ به سوالاتِ شما با توجهِ به این نکتهِ اساسی:

1) اگر جمعی عظیم از مردمِ مصر خواهانِ اخوان نباشند، چرا که نه؟ حکومت قرار است برای مردم باشد. مطمئنا وقتی مردم حکومت را بخواهند، به وجودِ آن اعتراض نمی کنند. و مرسی البته در شرایطی دشوار به مردمِ مصر تحمیل شد که بعید می دانم دوباره تکرار شود. او با اختلافِ بسیار کمی از کاندیدِ دیگر - که وابسته به مبارک بود - برنده شد، و از همان زمانی هم که شروع به کار کرد تلاش کرد بنیادگراییِ اسلامی را بر قانونِ اساسیِ مصر تحمیل کند، در حالی که این خواستهِ بسیاری از مصریان نبود. نمودش را در این چند روزه در خیابانهای مصر دیدیم.
2) پیش-فرضهای شما دربارهِ کمکِ عربستان و دیگر کشورهای حوزهِ خلیجِ فارس غیرِمستند است، لذا نمی توان بر آن اساس قضاوت کرد. بعد هم، بر فرضِ مثال که چنین باشد، آیا به همین سادگی باید چشم بر خواستِ خودِ مصریانِ فراوان ببندیم؟ بر فرض که بستیم. این چه ربطی به ادامه یا پایان اسلامِ سیاسی دارد؟ هرچه باشد، جلوی ضرر را از هر جا که بگیری منفعت است. به این بهانه که اسلامِ سیاسی تمام نمی شود نباید راه را بر تغییر بست. این موضعِ اصلاح-طلبانِ حکومتی در ایران است، و نه مصریان. آنها خوشبختانه اصلاح-طلبیِ حکومتی ندارند.
3) اسلامِ سیاسی نامطبوع و نامطلوب است، از هر جنسی که می خواهد باشد. اسلامِ سیاسی به هر ترتیبی که باشد مخلِ دموکراسی و حقوقِ فردی است. لذا اصولا حضورِ مذهب در سیاست نامطلوب است. سابقه هم نشان داده که اسلامِ سیاسی لزوما نه تنها اسلام بنیادگرایانه را تلطیف نمی کند، که هیچ بعید نیست به دامنِ آن هم درغلطد. نمونه اش همین مصر که اسلامی بود و اسلامِ سیاسی هم در آن فعال بود، و اگر اخوان کنار گذاشته نمی شدند آماده بود تا به دامنِ بنیادگرایی بیفتد. لذا این مساله اصولا از ریشه باطل است.
4) اسلام و هر مذهبِ دیگری تا زمانی که در حیطهِ فردی باشد محترم است. این اصولا از اصولِ دموکراسی است که در حیطهِ شخصی، هر گونهِ عقیده ای محترم است. در حالی که خلافش صادق نیست. تحتِ حکومتِ مذهبی، زندگیِ شخصیِ هیچ کس تنها به خودش مربوط نیست. بر فرضِ مثال، شما اگر در مملکتِ اسلامی در خانهِ خود هم شرب خمر کنید و حاکمِ شرع یا حکومت بفهمد، شما مجازات می شوید. این مخلِ آزادی های فردی بودن است. بنابراین، این اسلامِ سیاسی است که دیگران را سرکوب می کند، و نه بالعکس. و اگر عده ای برای جلوگیری از این سرکوب، اسلامِ سیاسی را ساقط کنند، این عمل صحیح است. و البته آزادی های مسلمانان در حیطهِ شخصی شان را باید به رسمیت بشناسند. امیدوارم پاسخها قانع-کننده باشد.