Skip to main content

آقای صالحی، با تمام این قلم

آقای صالحی، با تمام این قلم
Anonymous

آقای صالحی، با تمام این قلم فرسائیها، جنابعالی میخواهید این مطلب را بمردم القا بکنید که، چون در کشورهائی مثل کانادا، ایالت متحده آمریکا، آلمان فدرال، فرانسه، هندوستان و.. امثالهم؛ ملتهائی با زبان های مختلف زندگی میکنند، و در هر کدام آن ممالک، زبان انگلیسی، آلمانی و یا مشابه آن، بعنوان زبا ن رسمی شناخته میشود ، پس در جغرافیای چند ملتی ایران نیز، باید از نظر شما زبان فارسی، بعنوان زبان رسمی بمردم تحمیل، و موروثی شود. عرض به محضر تان باید به این نکته اساسی اشاره شود، اگر چه در کشور های نامبرده و امثالهم، زبانهای انگلیسی، فرانسوی و یا آلمانی به عنوان زبان اداری و رسمی انتخاب شده است، شما بهیچ وجه نمیتوانید زبانهای علمی و زنده اروپائی مثل انگلیسی، آلمانی و فرانسوی و امثالهم را با زبان فارسی مقایسه بفرمائید. چون زبان فارسی، که با حروف عربی نوشته میشود، نه از نظر فلسفی، نه از نظرعلمی، نه از

نظرصنعتی و اختراعات و اکتشافات، و حتی از نظر فرهنگی نیز، به گرد پای هیچکدام از زبانهای نامبرده نمی رسد. در واقع چنین ادعائی به مثابه مقایسه موش با فیل است. زبان فارسی جز در میان بخشی از ایران، و بخشی از افغانستان، و اگر تاجیکها را نیز بدان اضافه کنیم، جز در یک محیط بسته، در هیچ کجای دنیا کاربرد ندارد. این را نیز میدانید، که بدون زبان انگلیسی، و یا زبانهای نامبرده اروپائی، انسان در جامعه اروپا و یا در محیط دانشگاههای آمریکا در واقع لال میشود. و اگر یک هندی و یا پاکستانی، بعد از اتمام تحصیلات دبیرستانی با سرعت تمام شروع به تحصیل میکند، و مدارج دانشگاهی را طی میکند، در قبال او، فرد از راه رسیده و لال ایرانی تازه باید، از بسم الله شروع به یاد گیری زبان انگلیسی و یا سایر زبانهای اروپائی بکند، تا بتوانند ادامه تحصیل بدهد. و اگر هم با هزار مشکل عمرش را سالها صرف یاد گیری زبان بکند، و به نحوی وارد دانشگاه شود، چون آن زبان را از بچه گی یاد نگرفته ، حتی بعد از اتمام تحصیل قادر نخواهد بود، مثل یک انگلیسی، هندی و پاکستانی، که پرفکت انگلیسی صحبت میکند، جذب محیط کار شود، و عاقبت بعد از سالها تحصیل، مثل اغلب ایرانیها تاکسی رانی در انتظارش است. (البته صرف نظر ازبعضی استثناها). و چون نزدیک سه دهه است، که در آلمان تشریف دارید، این موضوع را جنابعالی خیلی خوب میدانید، با وجود این، اصرار میفرمائید، که با تحمیل زبان غیرعلمی فارسی، به ملیتهای غیر فارس، که اکثریت جمعیت جغرافیای ایران را تشکیل میدهند، و نزدیک یکقرن در دام جهالت و عقب ماندگی علمی و فرهنگی زبان فارسی، گرفتار آمده اند، باقی بمانند، و در برهوت قطع ارتباط با جهان علم و دانش، و تکنولوژی مدرن امروزی، به رعم جنابعالی بر گرنشان یوغ استعمار و استثمار داخلی زده شود، تا خیالتان راحت باشد. در اینجا باید به شرف حضورتان عرض شود، که این آرزوی شما بر آورده نخواهد شد، چون یکقرن برده داری فرهنگی، اقتصادی و سیاسی از طریق دیکتاتورهای دست نشانده، در جغرافیای ایران برای ملل کافیست. اگر توجه کرده باشید، در مجامع جهانی، در میان زبانهای اروپائی، زبان فارسی اصلا مطرح نیست، و تابلوئی که دنیای خارج از ایران و فرهنگ عقب مانده اش میشناسد، در واقع؛ نژاد پرستی، توحش سیاسی، زورگوئی، رشوه خواری، دزدی، دروغی گوئی، آدمکشی، لاتی، دیکتاتوری، حقه بازی، کلاهبردای، خود بزرگ بینی، شارلاتان بازی، استثمار مردم، تحقیر دیگران، جوک گفتن علیه خلقها، خود فروشی سیاسی، استعمار، جهالت مذهبی، دیکتاتوری، فئودالیسم ، بگیر و ببند، شکنجه و اعدام، دار زدن انسان با جل ثقیل، سنگسار زنان، تیرباران زندانیان سیاسی، سانسور و سرکوب، تجاوز به زنان، .. و جنایتهای بیشماری از این نوع است. و در کوتاه کلام فرهنگ ایرانی، فرهنگی دیکتاتور، خشن، بیرحم، عقب مانده، ارتجاعی، مریض، و پف کرده و غیر قابل علاج است... و تنها راه نجات مردم، نه دموکراسی، و کلی گوئیهای عوام فریبانه، بلکه حق تعیین سرنوشت ملل است. هر خلقی باید خود، وکیل و آقای خود باشد، و خودش اداره امور خود را در دست بگیرد. هر خلقی باید خودش منافع سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و آزادیهای اجتماعی، خود را در اختیار خود داشته باشد. و الا دیگران، هیچ وقت دلسوز فلان خلق، نخواهند بود. چون این موضوع را خلقهای ایران یکقرن است که با پوست و گوشت و استخوان خود لمس میکنند. حالا شما شعار بدهید که ، نخیر آقا؛ اگر دموکراسی پیاده شود، مشکل حل میشود. انگار که دموکراسی به مثابه یک معجزه ، تو ماشین نشسته و اگر از ماشین پیاده شود، همه چی حل میشود. رفیقانه به محضر تان عرض میکنم که؛ دیگر زمان این شعار ها، گذشته است، و بقول آن مثال معروف: تجربه را تجربه کردن خطاست.