Skip to main content

و مثل هر تحول مدرن، حال ابتدا

و مثل هر تحول مدرن، حال ابتدا
داریوش برادری

و مثل هر تحول مدرن، حال ابتدا طرح اولیه انجام میشود، بدورش مباحث بعدی صورت می گیرد و ضرورتها یا کمبودها، بهای مالی و غیره آن و اینگونه بحث و تحول و رشد استفاده از زبان مادری در کنار زبان مشترک المانی در تحصیل و غیره بالا می رود. اما در این بحثها نه کسی می اید بگوید که قوم متجاوز المان می خواهد بقیه را نفی بکند و هویتشان را از انها بگیرد، یا بگوید من فقط می خواهم ترکی یا روسی حرف بزنم و درس بخوانم و یا مظلوم نمایی بکند. همانطور که هر تلاش از سمت دیگر و افراطی برای نفی اهمیت زبان مادری با دیسکورس مدرن و بحث مدرن به چالش کشیده می شود و بر بستر رواداری. اما موضوع دقیقا مگر همین نیست و ناتوانی این دوستان افراطی ، یا درستتر بگوییم بحثهایشان و رفتار و گفتارشان در حین نقد و بحث چون همپالکیهای شوونیست فارس یا حزب اللهی در ورودشان به این صحنه ی مدرن و بناچار کور شدن مداوم آنها،

خنده دار شدنشان و رو کردن مداوم معضلات علمی و نیز ساختاری و رفتاریشان، رو کردن خشمی کور که بناچار کورشان می کند. بناچار وادارشان می کند بجای پرداختن به متن و نظر دیگری بخواهند فردی یا گروهی برای نقاد پرونده سازی بکنند و تهمت بزنند. مثل موش کور بدنبال این بگردند که کجا می توانند چیزی بیابند و مطرح بکنند و او را خراب بکنند، میلشان به اینکه بخواهند یکروزه استاد بشوند و یکروزه دیکتاتور جدی ملت عربستان و آذربایجان و غیره بشوند و شیخ خزئل نو. یا مثل سهند استاد روانکاوی و لکان بشود با سرقفلی گرفتن برای دادن لینک یک همکار به همکار دیگر. یا مثل باورصاد و ناسری چنان کور شوند که حتی حرف طرف را نخوانند و مرتب سریع بگویند تو می خواهی ما به زبان خودمان درس نخوانیم. زیرا مشکلشان این است که آنها این را نمی خواهند بلکه می خواهند زبان مشترک فارسی و هویت مشترک را نفی بکنند و بگویند همین الان می خواهم و برایم این مباحث و پیچیدگی تحولات فدرالیسم و هویت و غیره مهم نیست و برای این حاضرند ناخواسته یا خواسته از روی لاشه ی دیگران رد بشوند. نه جرات بکنند حتی اینجا یک معذرت خواهی برای توهین و تهمتشان بکنند که دیگر مثل روز برای همه روشن است و نشان دهند چقدر خودخواه و خویشتن پرست هستند و ناتوان از نقادی و خودنقادی،. اینکه خشم و میل دستیابی سریع به یک خوشبختی دروغین و روی لاشه ی دیگران چنان کورشان کرده که حتی نمی بینند چگونه به بحث عبور از تبعیضات قومی و گذار به دموکراسی و فدرالیسم یا تقسیم قدرت به شکلی دیگر، ضربات مهمی می زنند و در واقع یا خوشبختانه، چون مردم ایران مثل انتخابات اخیر باز نشان دادند که از هر قومی خواهان حفظ پیوندشان به عنوان کشور و ملت ایران هستند و فقط می خواهند بر معضلات و نابرابرییها چیره شوند، در واقع بیشتر در این تحول مدرن نقش « موش کور و مترسکی» را بازی می کنند تا دیگران ببینند که چرا بایستی به این تحولات مدرن و حرکت به سوی دموکراسی، فدرالیسم یا تقسیم قدرت و به سوی ملت واحد و رنگارنگ هر چه بیشتر دست یافت. یعنی نمی بینند که چطور هر حرکت افراطی آنها و نوشته ای افراطی و خونریز آنها و کسانی چون بنی طرف، در واقع «حیله ایی از سوی زنجیره ی اسامی دلالت و ضرورتها» است تا به جمع و جامعه نشان دهد اگر می خواهی به این چاه و بلا و به این کوری فردی و حالات خطرناک/مضحکانه اش تبدیل نشوی و قدرت فردیت به عنوان سهند نوعی، باورصاد یا بنی طرف نوعی و این گروهها دچار نشوی، پس تن به این تحول و ضرورتها و بحثهایش بده در چهارچوب مدرن. همانطور که دقیقا این بحثها و چالشها و رو شدن دست این دوستان افراطی برای خودشان و دیگران شاید کمک بکند که آنها ببیند چگونه مرتب خودشان را اخته و کور می کنند. اینکه چرا سهند بقول آ. ایلیار عزیز در کامننتی دیگر مرتب توهین می کند و فحش می دهد. سایت ایران گلوبال را توالت عمومی می خواند و بعد مجبور است بیاید و اینجا و در این توالت عمومی خودنمایی و رقص بکند. تازه متوجه نشود که چگونه هر حرف او مثلی تفی سربالاست که به سمت خودش بازمی گردد و باعث خنده ی بیشتر حضار می شود. یا متوجه نشود که دقیقا از طریق بیان حرفش و از طریق این بحث و چالش طنزامیز است که حال معنای واقعی حرفش به سوی او بازمی گردد و اینکه چه می گوید وقتی در بالا می گوید او از کتابهای من خوشش نمی اید چون کتاب مورد علاقه او بایستی خون بریزد، وقتی صفحاتش را قیچی بکنی. یعنی حال وقتی اآن حرفها ی خشن پان ترکی و غیره را و این رفتارهای خشن و تهمت زننده، این توهینها و پرونده سازیها را ببینی، در یک ساختار ببینی، می بینی که چرا او خون و کینه می خواهد و به اینخاطر خوب از نظرات من و افراد مثل من متنفر است، البته به ناچار به حالت نارسیستی و خشم کوربنده به ارباب در گفتمان هگلی و لکانی. ممنون و خندیدیم.