Skip to main content

هرچند ساختار جامعه و حاکمیت

هرچند ساختار جامعه و حاکمیت
Anonymous

هرچند ساختار جامعه و حاکمیت کنونی حاکی از آن است که آرایش نیروهای سیاسی و اجتماعی خط بطلان بر نظریه قدرت مطلق به مثابه جمهوری اسلامی می کشد و بر حضور معنادار نیروهای متفاوت و متضاد در بطن جامعه و حاکمیت مهر تاکید می زند.
فقط قدرت مطلق است که توانایی چنین رزمآیشی دارد و جمهوری اسلامی قدرت مطلق نیست. توازن قوا در جامعه کنونی ایران پیچیده تر از آن است که حاکمیت قادر باشد انتخابات را از انجام تا فرجام مهندسی کند. آن هم پس از تجربه انتخابات هشتاد و هشت و هزینه های سنگینی که حکومت پرداخته است. آن هم در زمانی که بحران های اقتصادی و نارضایتی اجتماعی و تشتت و مرکزگریزی در میان نیروهای حتا ذوب در ولایت نیز بر چالش های عمده و همه جانبه اقتصادی، سیاسی و فرهنگی حکومت افزوده است. نمی توان ناتوانی از تحلیل واقعیات سیاسی و ساختاری جامعه ایران را در لوای مهندسی کردن انتخابات و بیرون کشیدن رای حسن روحانی

را از صندوق آراء پرده پوشی کرد. تردیدی نیست که معضل اساسی همانی است که بوده است: یعنی تعارض میان نظام حقیقی و نظام حقوقی قدرت. و این تعارض را هم نمی توان از طریق این که گویی تمام مشکلات ساختاری و فراگیر کنونی ناشی از افراط گرایی عده ای خاص است از ضمیر جامعه پاک کرد. این که هر کس بسته بر توان و قدرت و منزلت خود سعی دارد پیام های این انتخابات را به نفع خود مصادره کند، در جمهوری اسلامی امری رایج است. این است که نماینده ولی فقیه در سپاه، حجت‌الاسلام حاج صادقی، سعی دارد نتیجه این انتخابات را به این گونه به نفع ولی نعمت خود مصادره کند که « گاهی انتخاب شدن یک کاندیدا که در مناظره ها منتقد نظام است، یک لطف خفی خداوند است.» و خلاصه این که هرچند از دید نماینده ولی فقیه شکست اصولگرایان بابت اشتباهات آنان بوده است اما نماینده ولی فقیه در سپاه خبر نداشت که « خدا تدبیری می‌کند و رییس جمهوری منتقد به نظام اما محکم نسبت به اصولش را سر کار می آورد. «
کافی است به این نماینده ولی فقیه در سپاه گفت که کاش به شعارهای آنانی که به روحانی رای دادند و بارها سر دادند که به موسوی پایبند مانده اند و رای خود را پس گرفته اند، گوش می دادید. تردیدی نیست که همه آرای روحانی از یک جنس و مقوله نیست اما بی تردید اعتراض و ابراز مخالفت با وضعیت موجود بوده است.
گرچه هنوز زود است، از پیامدهای انتخابات سخن گفت اما همین نتایج اولیه بیانگر پاره ای از نکات مهم و آموزنده است. پیروزی حسن روحانی بر رقبای غیرروحانی قبل از هرچیز، از بُعدِ واقعیتگرائی سیاسی، بیانگر پاره پاره شدن و فقدان نیروی مرجعیت در درون نیروهای اصولگرا است. این پیروزی بیانگر آن است که اینهمانی با رهبری نظام مصداق شکست در عرصه سیاسی است. نشانگر آن است که یک شخصیت روحانی که مخرج مشترک برآمده از واقعیات ممکن میان نیروهای اصلاح طلب است و شخصیتی چون رفسنجانی که خود نماد درهمآمیزی طیف های معتدل و عملکردگرایی موجود در درون نظام است؛ بازتاب نیازهای اصلی و روزمره مردمان کوچه و بازار و طیف وسیع نیروهای میانی و دیوانسالاری موجود است. بیان این واقعیت است که انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری در سایه بحث اقتصاد و پرونده هسته ای برگزار شد، هرچند مباحث دیگری مانند حقوق شهروندی، قانونگرائی و توسعه از عوامل دیگر آن بودند.
این آراء بار دیگر مُهری بر این واقعیت است که رفع نیازهای اولیه و اصلی کماکان نیاز مبرم اکثریت جامعه است. این انتخاب قبل از هرچیز نماد پیروزی عملگرایی و دنیویت بر آرمان گرایی و قدسی گرایی است. بی تردید خود تفرقه و سرشکن شدن آرای اصولگرایان نمادی است از فرادستی روند دنیویت بر قدسیت است. هرچند زود است به تحلیل درست و دقیق آماری و میدانی آرای رای دهندگان در شهرهای بزرگ و متوسط و کوچک، مرکز و حاشیه، فضاهای انتخاباتی درون شهری و روستائی پرداخت، اما یک تحلیل سردستی از همین آرا بیانگر آن ممکن است باشد که گویی فضای اجتماعی و فرهنگی و را سیاسی ایران دو قطبی گشته است. زیرا اگر آرای کاندیداهای اصولگرا را با هم جمع زد و در مقابل آرای روحانی قرار داد، چیزی در حدود هجده میلیون رای می شود. هرچند نمی توان گفت که اگر برای نمونه فقط یک نماینده اصولگرا در میدان بود، همه آرای احتمالی طیف اصولگرایی به سبد آن ریخته می شد. بااین همه، همین آرایش کنونی دستکم مایه چنین تحلیلی خواهد بود که گویی فضای عمومی جامعه گرایش به قطبیت دارد. آرایش آرای روحانی پیروز تاکنون بیانگر آن است که طیف های متفاوتی به آن رای داده اند و بی تردید بخشی از این آراء نیز نماد اعتراض.
گیتی گرایی از طریق روحانیت تجربه ای است که از عصر قاجار کلید خورده است. الگوی شهریار- روحانی، برخلاف شهریار-فیلسوف افلاطونی، بیانگر تفاوت های موجود در سازه های تمدنی و فرهنگی است.