Skip to main content

آقای رازی، مثل اینکه تحمل

آقای رازی، مثل اینکه تحمل
یونس شاملی

آقای رازی، مثل اینکه تحمل ندارید صبر کنید. حتما بایستی مسئله را به مباحثه بی انتهای در عرصه شخصی بکشانید و کامئنت پشت کامئنت بنویسد و از من هم انتظار داشته باشید که سکوت کنم. تازه من از گریزهای شما به عرصه شخصی تا حد ممکن درمی گذرم که نوشته ها از موضوع خارج نشود. با این احوالات باز هم دو کامئنت طولانی نوشته اید. ولی من به دو کامئنت نهایی شما اصلا نمیپردازم. لطفا مسئله را به لجبازیهای غیرلازم نکشانید.
اما در مورد پرسشهایتان: پرسش اول شما: آیا منظور شما این است که غیر فارسها (کردها، آذربایجانیها، بلوچها و ...) نوروز را جشن نمی گیرند و این عید مختص فارسها است؟. پرسش دوم شما: آیا مراسم تاسوعا و عاشورا در آذربایجان و لرستان و در میان اعراب شیعه (حتی در عراق) برگزار نمی شوند و مختص فارسها هستند؟ پرسش سوم شما: اگر همین پارامترهای ارائه شده از سوی شما را معیار بگیریم، اشتراکات آذربایجانیها با

فارسی زبانها بیشتر از تفاوتهایشان نیست؟ درباره موسیقی مشترک فارسی هم این پرسش را مطرح کرده اید که دستگاههای موسیقی فارسی نیز با دستگاههای موسیقی آذربایجانی یکی است.
در پاسخ به پرسشهای فوق شما من باز یک نقل قول از نوشته می آورم و در چند جمله به بعضی اشتراکات میان ملیتهای ساکن در ایران را توضیح خواهم داد و روشن خواهم کرد که پرسشهای شما با اصل تعریف و توضیح من از پارامترهای مشترک ملت فارس در ایران در تعارض نیست. من نوشته ام که: "پارامترهای مشترکی که جمعیت فارس در ایران را با استانداردهای جامعه شناختی و حقوقی امروز به یک ملت تبدیل میکند؛ هویت مشترک ملی فارسی، یعنی فارس بود، زبان ملی و مشترک فارسی، سرزمین ملی و مشترک فارس (فارسستان)، تاریخ مشترکی فارس که از هخامنشیان آغاز میگردد، عادات و سنن مشترک فارس (عید نوزوز، مراسم عاشورا و تاسوعا، ازدواج و طلاق و مراسم عزاداری و...)، موسیقی مشترک فارسی، ادبیات مشترک فارسی، غذاهای مشترک فارسی، سینمای مشترک فارسی و بالاخره دولت مشترک فارسی (مقصود دولت است و نه حاکمیت جمهوری اسلامی) و باز مهمتر از همه روح مشترک ملت فارس که در مجموع در جهت منافع ملت فارس عمل میکند."
آنچه که فوقا نوشته ام ویژگیهای و پارامترهای مشترک "ملت فارس" در ایران را تشکیل میدهند. من ننوشته ام که در کشور ملت دیگری عید نوروز را جشن نمیگیرد. اشاره کرده ام که بلوچها و عربها عید نوروز را جزو اعیاد خود نمیدانند. من نگفته ام که بخش عمده ایی از مردم عراق که شیعه هستند مراسم شیعه ها در ایران را ندارند. من نگفته ام که مشترکاتی میان دستگاههای موسیقی آذربایجانی و فارسی وجود ندارد. من تنها و تنها پارامترهای مشترک تشکیل دهنده ملت فارس را نوشته ام. ملتهایی در آمریکای لاتین هم کاتولیک هستند و در اروپا هم ملتهایی کاتولیک هستند. آیا میتوان از این اشتراک به این نتیجه رسید که ملتهای آمریکای لاتین با کاتولیک های اروپایی یک ملت را تشکیل میدهند، تنها به این خاطر که دین مشترک