Skip to main content

آقای حسن، در این کامئنت تان

آقای حسن، در این کامئنت تان
یونس شاملی

آقای حسن، در این کامئنت تان خیلی به بی راهه رفته اید. اگر فرض را بر این بگیریم که؛ اسلام و شمشیر ترک، عوامل انحطاط ایران بحساب می آیند، باید بپذیریم که؛ اولا ایران قبل از آمدن عربها به این فلات دارای هیچ پیشنه تاریخی و تمدنی نبوده است. چون اگر ایران در آن زمان دارای فرهنگ و تمدنی پیشرفته بود چگونه میتوانست یک عامل انحطاط (که به قول شما اسلام است) را با سرعت باورنکردنی در گستره فلات ایران بپذیرد؟ با این اوصاف، به نظر میرسد که این تلقی هم بسیار درست باشد که فلات ایران قبل از آمدن عربها دشت لم یزعی بیش نبوده است. این نظریه از خیلی جهات مورد تایید بعضی تاریخنگاران نیز هست. چون به تاریخ

شکوفایی زبان فارسی هم نگاه کنید، معنی درست بودن این نظر را بهتر میتوان فهمید. برای نمونه تمامی آثار ادبی به زبان فارسی صد تا دویست سال بعد از آمدن عربها به ایران و مسلمان شدن مردم در این منطقه آغاز شده است. اساسا کسی شعری به فارسی در تاریخ نمیشناسد که یک غیرمسلمان، آنهم قبل از آمدن عربها، آن را سروده باشد؟ اولین دیکشنری فارسی (الفرس) حدود 600 سال پیش به رشته تحریر درآمده است. دیکشنری که در محتوایش تردیدهای زیادی وجود دارد. واقعا معلوم نیست که این اثر اهمیت کیفی داشته است و یا تنها برای ساختن تاریخ برای ادبیات فارسی اسم آن آمده است. چون منابع فارسی در خصوص محتوی آن بسیار تردید دارند و هر کسی آمده چیزی به آن افزوده است. شعر و نثر فارسی نیز دویست سال بعد از آمدن عربها به ایران شروع به شکوفایی کرده است. حالا حسن آقا روشن کنند که آن تمدنی که نه زبان نوشتاری داشته و نه نظم و نثری در آن وجود داشته، چه نوع تمدنی میتوانست باشد که "اسلام" آن را به انحطاط کشانده است!!
در مورد شمشیر ترک ها نیز بد نیست چند جمله ایی بنویسیم. تاریخ ترکان در ایران حد اقل در هزاره اخیر، تاریخ دولتهای بزرگ است، سلجوقها، آق قویونلو، قاراقویونلو، صفوی، افشار، قاجار همه و همه دولتهای قدرقدرتی بوده اند که فلات ایران را از مرحله زندگی ابتدایی و پراکنده به تمرکز در عرصه اجتماعی و سیاسی و تمرکز در عرصه تولید و مبادلات اقتصادی در فلات ایران، آسیا و جهان ارتقاء داده است. تکوین دولتهای ترک در دوره کشاورزی خود به تکوین و تمرکز جامعه شهری کمک قابل ذکری کرده و در تمامی عرصه های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، نظامی و دیپلماتیک انکشاف صورت گرفته و پیشرفتهایی نیز حاصل شده است. بگذریم که تمامی دولتهای کهنه در نوع خودشان نیز رفتاری خشن با محیط و مردم داشته اند. سوآل دیگر از آقای حسن با این اظهار نظرشان در اینجاست که؛ اگر اسلام و شمشیر ترکها عامل انحطاط است، چرا از شش دولت ترک (ترکیه، آذربایجان، ترکمنستان، قزاقستان، اؤزبکستان و..) که امروز وجود دارد هیچکدامشان، دولتهای دینی نیستند؟ اما سه دولت فارسی، ایران، افغانستان و تاجیکستان دولتهای دینی و یا نیمه دینی هستند؟ مثال ترکیه و مصر مثالهای بسیار خوبی هستند در تعارض با نظریه آقای حسن. هم در ترکیه و هم در مصر سکولاریسم به قدری قویست که حتی حکومتهایی که از طریق رای دمکراتیک مردم انتخاب شده اند نیز قدرت تبدیل آن دولتها در ترکیه و مصر به دولتهای دینی را ندارند. اما در انقلاب ایران 98 درصد به خمینی و جمهوری اسلامی وی رای دادند. حتی بخش مهمی از کمونیستهای ایران به دولت دینی خمینی رای دادند. اگر اسلام و شمشیر ترکهاست، چرا این ابزار در ترکیه و مصر فرصتی برای میدانداری مذهبگرایان نمیدهد. اما ایران بکلی تسلیم تفکر خمینی و جمهوری اسلامی میشود؟! این نشان میدهد که عقب ماندگی در این سرزمین به اسلام و ترک ارتباطی ندارد، این عقب ماندگی و انحطاط را بایستی در جاهای دیگری جستجو کنیم. در تاریخ جدید ایران نیز ترکها هرگز به دین سیاسی تکیه نکرده اند، شیخ محمد خیابانی طرفدار بلشویکها بود، آیت الله شریعتمداری طرفدار نظام لیبرال پارلمانی بود و مداخله دین در سیاست را برنمیتابید. اما در جامعه فارس ایران و در تاریخ جدید این کشور نخبگان فارس دین را با سیاست درهم آمیخته اند و جریانات ویرانگری را نیز برپا داشته اند، نمونه های برجسته این تلفیق (دین با سیاست) فداییان اسلام به رهبری نواب صفوی و سپس انقلاب اسلامی به رهبری خمینی بود. حسن آقا برای ضدیت با اسلام و ترک چارهء دیگری بیابند.