Skip to main content

آقای شاملی عزیز، من از شما

آقای شاملی عزیز، من از شما
Anonymous

آقای شاملی عزیز، من از شما درخواست کردم یک معما را حل کنید، نه اینکه به تعداد معماها بیفزایید! من درست متوجه نشدم، این جمله که در اول نوشته شما آمده (کمی کمتر از یک ملیار مسلمان سنی مذهب در جهان وجود دارد. آیا میتوان گفت که مسلمانان سنی جهان یک ملت هستند؟ ) در تأیید حرف من است یا حرف شما؟ این شما هستید که تاسوعا و عاشورا را از مؤلفه های "ملت" من درآوردی فارس اعلام کرده اید نه من! بدنیست کمی از این تعاریف جعلی و دلبخواهی اصطلاحات فاصله بگیرید و به تعاریف عمومی برگردید. این شما هستید که (عید نوزوز، مراسم عاشورا و تاسوعا، ازدواج و طلاق و مراسم عزاداری و...) را "عادات و سنن مشترک فارس" نامیده اید. اگر معتقدید که این عادات و سنن بین فارسها و غیرفارسها مشترکند، در اینصورت اطلاق صفت مطلق "فارس" به آنها غلط است. اگر معتقد هستید که فقط بین فارسها مشترکند، آنوقت من می مانم و معمای بزرگ دسته های

سینه زنی و شبیه خوانی در تبریز و اردبیل و زنجان و همچنین عید نوروزی که در سرتاسر ایران جشن گرفته می شود. از آن گذشته شما هم گویا همنوا با رژیم ولایت فقیه وجود انبوهی از فارسی زبانان سنی مذهب را که در شرق استان خراسان و شمال سیستان و بلوچستان و هممرز با افغانستان زندگی می کنند، نادیده می گیرید. "فارس"هایی را که تاسوعا و عاشورا هیچ دخلی در زندگی آنها ندارد. خلاصه مطلب اینکه شما بضرب و زور می خواهید از من فارسی زبان یک "فارس" و از ما فارسی زبانها "ملت فارس" بسازید و در اینراه چنان آسمان و ریسمان را بهم می بافید که من گاهی به چشمان خودم شک می کنم که آیا اینها را واقعا کسی نوشته و در معرض دید دیگران قرار داده است؟ هدف شما هم آشکارتر از آن است که فکر می کنید: برای اثبات تز عقبمانده و نژادپرستانه "ملت استعمارگر، ملت استعمار شده" باید ملت سازی کرد. ولی شما در عجله ای که برای اینکار دارید فراموش می کنید که استعمارگران همیشه از کشور خود به خاک دیگران حمله و در آنجا بساط استعمار را برپا کرده اند. آیا می توانید بگویید این ملت خیالی و من درآوردی "فارس" در هزارو چهارصد سال گذشته از کدام خاک و به کدام ملت حمله کرده و آنرا بزیر استعمار خودش گرفته است؟ آیا "کشور آذربایجان" توسط "کشور فارس" فتح و دچار استعمار شده است؟ حکایت ساده تر از این حرفها است: تفکر قرن نوزدهمی، احتیاج به روابط قرن نوزدهمی دارد و اگر این روابط برافتاده باشند و به تاریخ پیوسته باشند، آنها را در مخیله خود احیا می کند، این همان کاری است که شما مصرانه مشغول آن هستید. ولی ایکاش حداقل در ظاهر خود را قرن بیست و یکمی نشان می دادید و برای ادعاهایتان سند می آوردید و اینهمه پای مورخان بی نام و نشان را بمیان نمی کشیدید، تا خوانندگان احساس کنند هوای قرن بیست و یکم اگر نه دراندرونی شما، لااقل بر درو پنجره خانه شما وزیده است.