Skip to main content

شاید معارضه ی مبتنی بر تبانی

شاید معارضه ی مبتنی بر تبانی
Anonymous

شاید معارضه ی مبتنی بر تبانی................

جدائی آقایان روحانی و قصیم به صورتی نبوده است که مخاطبشان به این اشراف برسد که ایشان به شورا گفته اند تو را به خیر و ما را به سلامت و از پس این جدائی ما راه خودمان را میرویم و شما طریق خودتان را. آنها برای اعلام جدائیشان عللی را برشمرده و فرمول بندی کرده اند که به مخاطب عامشان این امر را منتقل کنند که گویا انتقادها و مطالباتشان برحق بوده است و چون شورا حاضر به قبول این انتقادها و تحقق مطالبات مذکور نشده است، ایشان ناگزیر از جدائی شده اند. بنا بر این چون آقایان علل جدائی خود را علنی نموده و مخاطبان عام خود را حد اقل از نظر ذهنی درگیر این مساله کرده اند، باید ضمن توضیح، بگونه ای مستدل و منطقی اثبات می کردند که این علل واقعی هستند و ایراد و انتقادهای آنها بجا است. حتی در چنین حالتی، باید به اثبات برسانند که تصمیم بیش از پانصد تن دیگر اعضاء شورا مبنی بر عدم پذیرش نظرات آقایان و عدم تمکین به آنها نا حق و نا روا بوده است و مرغ مواضع آقایان همان یک پا را دارد و هر چه جز آن غلط و خطا و غیر قابل تحمل و پذیرش بوده است. گام های بعدی آقایان که همانند بیانیه اعلام جدائیشان به صورت مشترک برداشته شده است ظاهرا مبین این واقعیت است که آنها قصدشان فقط کناره گیری نبوده است. هم نحوه ارائه استعفاء، هم محتوی استعفاء و هم توضیحات و موضع گیری های بعدی، به ویژه تک مضراب های فیس بوکی آقای قصیم، که ظاهرا بیشتر وجه افشاگری دارد تا روشنگری، حاکی از آن است که آقایان قصد مقابله و معارضه با شورای ملی مقاومت را دارند. امیدوارم در این برداشت آخری دچار خطا شده باشم و ایشان بطور واقعی وارد مرحله ای که هیچ نامی جز معارضه نمی توان بر آن نهاد نشوند. امّا ظواهر امر چنین می نماید. به ویژه که تا قبل از اعلام مشترک جدائی مشترک، هیچ یک از اعضاء شورا از چنین تصمیمی اطلاعی نداشته اند و آقایان بدون ذکر دلیل و گاهی فقط با اعلام بیماری، از ارتباط و طرح مسائلشان خود داری می کرده اند (بسیار برایم سخت است بگویم از ایجاد ارتباط و ورود به مذاکره طفره می رفته اند). اتخاذ چنین روشی و اقدامات مشترک آنها از پیش از شروع ماجرا تا امروز، متاسفانه شائبه نوعی تبانی را به ذهن مخاطبان و شهود متبادر می سازد و زمینه را برای برداشت های دیگر که یقینا جنبه مطلوبی ندارند،آماده می سازد و پرسش های بسیاری را پیش می آورند که البته قبل از هرکس خود آقایان باید پاسخ گوی آنها باشند. چرا تبانی؟ نطفه این تبانی از کی و چگونه بسته شده است؟ چرا فقط این دو نفر عناصر تشکیل دهنده این تبانی هستند؟ این دونفر چگونه و از چه مسیری به پایه های مشترک برای تبانی رسیده اند؟ چرا هیچ کس دیگر را وارد تبانی خود نکرده اند؟ پنهان کاری آنها از بدو اقدام تا پایان مرحله ی منجر به انتشار استعفاء نامه چه عللی داشته است؟ و چندین چرای دیگر که لاجرم ناشی از عملکرد خود آقایان است و ربطی به خوش بینی و بدبینی مخاطب عام ندارد.