Skip to main content

اهمیت اساسی و تاثیرگذار

اهمیت اساسی و تاثیرگذار
Anonymous

اهمیت اساسی و تاثیرگذار استعفایِ آقایان قصیم و روحانی در این است که بار دیگر به طرز آشکاری نشان می دهد که فضای حاکم بر سازمان مجاهدین خلق و شورای ملی مقاومت در سیطره دیدگاه "پیشوا معصوم و مقدس از خطا است" است. انقباض درونی در هماهنگی کامل است با راهبرد حاکم بر این سازمان. فقدان فضای نقد و خرد مشارکتی است که به دگردیسی این سازمان به "شهر ممنوعه" یادگار امپراتوران چین باستان انجامیده است. نقد آقایان قصیم و کریم شامل جوانب گوناگون و متعددی است. اما جمعبندی ایشان خواندنی و قابل تامل است. آن جا که در «متن استعفای خود» می نویسند: "- افشاي مسائل شخصي و تعرض غيرقابل دفاع و علني چند ماه پيش به موضوعي كه درحوزه حقوق بشر افراد قرار دارد. پيامهاي (نصيحت و انذار !) آقاي رجوي خطاب به سران غالب و مغلوب رژيم ولايت فقيه! - مداخله دادن مكرر و بي وجه كميسيونها و دبيرخانه شوراي ملي مقاومت در مسائل ,

و بعضاً مشاجراتي , كه آشكارا به ايدئولوژي و تشكيلات و .... سازمان مجاهدين خلق مربوط بوده اند....ما نمي توانيم با اين كارها و رويكردها موافق باشيم. مي رويم , چون ديگر نارضايتي و نداي اعتراضِ شأن و وجدانمان بر سكوت و صبرمان چيره شده. نمي توانيم در پيشگاه ملت ايران و افكار عمومي و تاريخ / به عبارت ديگر نزد وجدان خويش پاسخگوي سياستها , رويكردها , كنش و واكنشهايي باشيم كه در بحث , تصميم و اجراي آنها مشاركتي نداشته ايم."
سخن آنان حاکی از تلاش ناکام کسانی است که عمری را به پای این جریان سیاسی نثار کرده اند. مرکزثقل توجه آنان که باز کردن درهای شورا و تمهیداتی برای ایجاد فضای گفتگو میان بخش های مختلف نیروهای سیاسی و جامعه ایرانی در خارج از کشور است، با دیوار سکوت روبه رو می شود. این سکوت و عدم گرایش ناشی از همان فرهنگ پیشوایی و انحصارطلبی است. نمی توان در درون به نقد و تکثر بهاء نداد و در بیرون، حامی گفتگو و تنوع بود. همبستگی ملی که مد نظر شما بوده است، بدون تغییر در فرهنگ سیاسی که کماکان محور اصلی و عمده آن "مجاهد"، مانند "فدائی" بودن است، ممکن نیست. تغییر در رویکرد سیاسی و فرهنگی نسبت به دیگران، که از مطالبات شما است، بدون تغییر در درون ابتر است. اما هشدار شما و نقد نهفته در کلام شما قابل تامل است، وقتی می نویسید که "اما در مورد ايجاد رابطه و رايزني , دعوت و همنشيني با سازمانها , گروهها و نيروهاي ايدئولوژيك و نظامي- سياسي فعال در منطقه , يعني انواع « اپوزيسيون» ديكتاتوريهاي منطقه, ما بارها به دقت و احتياط توصيه كرده ايم . لزوم شناخت و انتخاب شريك مناسب درسي است كه طي دهسال اخير به دفعات در عراق و انبوه گروهها و اشخاصي كه به اشرف آمدند و رفتند تجربه شده است. ما بارها و به موقع هشدار داده ايم. تجربه «خميني در پاريس» يادمان نرود. مصر كنوني كه جلوي چشم همه است. بارها به مجاهدين گفته ايم كه در صحنه سوريه نيز « اپوزيسيونهايي» به غايت ارتجاعي و ... كنار ديگران عليه ديكتاتور خونريز دمشق فعالند. بايد احتياط كرد و متمايز موضع گرفت. آنهايي كه به صراحت خواهان دموكراسي و جدايي دين از دولت نباشند به يقين صرفاً مصرف كننده دوستي آزاديخواهان خواهند بود !" نقد شما در حقیقت نقد نگاه یا خیر یا شر، یا همان دیدگاه دوست یا دشمن بر اساس رابطه با دوست یا دشمن مشترک است، که در تاروپودش نگاه ابزاری است و همین موجب پرسش هائی می شود که در عبارت شما از آن سخن رفته است.
امید آن است که نقد شما بر جریانی که اینک از آن جدا شده اید، به روشنگری افکار عمومی بینجامد.
هرچند نقطه عزیمت شما کماکان سرنگونی و بی توجهی محض به تغییر و تحولات درون ساختار قدرت و ساختار سیاسی موجود است. گویی شما به آن مربی می نمائید که چنان تیم خود را ابر-تیم می شمارد که نیازی به آرایش تیم و چیدمان تیم خود بدون توجه به حریف ندارد! و این درست آن روی سکه همان نگاهی است که شما به نقد آن نشسته اید و با توپخانه سنگین تهمت و افتراء روبه رو گشته اید. زیرا آن دیدگاه نیز درست از همین نقطه حرکت کرده، و می کند. همین دیدگاه است که سپس بحث و گفتگو درباره دمکراسی و حقوق بشر و کثرت را به بعد از سرنگونی تحویل می دهد. بگذریم از این که، پرسش اساسی این است که چرا لازم است و الزامی است که با اپوزیسیون ایران وارد گفتگو شوید و تنوع موجود در نیروهای اپوزیسیون را به دیده احترام و ارزش بنگرید.
بگذریم از این که، چرا