Skip to main content

ابتدا که تیتر این مقاله را در

ابتدا که تیتر این مقاله را در
Anonymous

ابتدا که تیتر این مقاله را در نوشته آقای شاملی "چرا برخی نخبگان غیرفارس... " دیدم و چنین تصور نمودم که از سوی ارگان های امنیتی-اطلاعاتی جمهوری اسلامی ایران؛ ولی طبق معمول خواسته رنگ و بویی ملی نیز داشته باشد. اما بعد که سایتهای خبری را مرور می کردم متوجه شدم که این اسماعیل یولداش خودمان است. البته ما این مباحثات را 4-5 ماه پیش داشتیم و انتشار چنین جزوه ای را نوید داده بود. متاسفانه همان سئوالها و نکته هائی که در آن مباحثات در مورد اتهامات بی اساس و قیاس های مع الفارق ایشان مطرح شده و بی حواب مانده بود عینا در این جزوه انتشار یافته است.
دوست نویسنده و چریک سابق ما؛ فعالان ملی آذربایجان یا به قول ایشان پان تورکیست ها را به دو گروه تقسیم می نماید و دلسوزانه گروه دوم را جوانانی ناآگاه اما با صداقت معرفی می نماید که در دام گروه اول که از دید ایشان مزدوران تورکیه و طرفداران الحاق آذربایجان

به تورکیه! هستند گرفتار آمده اند؛ تا بلکه توجیهی برای این همه تخریب خود بر علیه حرکتی مردمی و حق طلب فراهم نموده و قدری وجدان خود را آرام نماید. او خود خوب می داند که این نوشته ها اتهاماتی بیش نیست و هیچ نمود عینی از آنچه در نوشته اش آمده را نمی تواند در حرکت ملی آذربایجان ثبوت نماید؛ همانگونه که مرشد اعظم اش ... نتوانست.
اما شوربختانه استدلال این رفیق شفیق ما در مورد گروه دوم فعالان ملی اتفاقا مصداق حال خود و بسیاری از هم کیشانش است. کسانیکه صادقانه به عدالت؛ برابری برادری؛ حقوق کشاورز و کارگر و سمبل داس و چکش و نهایت آل بایراق دل بستند؛ در راه آن در ترکمن صحرا و کردستان و ... برای حقوق دیگران جنگیدند و جان دادند و عمرشان را تباه نمودند و آخر سر هنوز هم ندانستند که بازیچه دست گروه ها و جریانات ضد ملی و وابسته به مسکو هستند که هنوز هم افکار ضد میهنی ضد تورک آذربایجانی خود را با وجه المصالحه قرار دادن امثال ایشان پیش می برند.
قهرمان قصه ما از فاشیزم و مصائب تورکیزم سخن می راند غافل از اینکه خود در بنیادگراترین و جزمی ترین افکار گرفتار آمده؛ گویا افکار او نه در 30 -40 سال پیش که در قرن نوزدهم منجمد شده است. آئینه شخصیت هایی چون او را در سیمای حزب الله-هی های تمام قد در جمهوری اسلامی می توان یافت؛ امثال ده نمکی؛ الله کرم ها صادقانه برای رژیمی ضد انسانی خدمت می نمایند و چقدر از عجر معنوی آن خرسندند. آروزیم این بود که حداقل کسی که با او آشنایم قدری شهامت "محمد نوری زاد" را داشت که نهایتا بعد از رسوائی 1388 نتوانست بگوید "ماست سیاه است" و به نقد خود و کرده هایش روی آورد. او حداقل سعی کرد حقیقت را ببیند نه اینکه حقیقت را در دایره تنگ آرمانهای ارتجاعی اش گرفتار آورده؛ با تحریف حقایق ورشکستگی آرمان ها و ایده هایش را کتمان نماید.
مخلص کلام اینکه اسماعیل جان حکایت شما؛ مصداق شعر" کچل ار طبیب بودی سر خود دوا نمودی! " است و بهتر است به جای دل نگرانی از وضعیت حرکت ملی آذربایجان و تخریب آن نگاهی نقادانه به عملکرد خود و همفکرانت داشته باشی و لطماتی را که به نام عدالت در دو سوی آراز بر سر این ملت آورده اند را تحقیق و بررسی نمائی؛ از اشغال آذربایجان شمالی با همدستی همفکرانت با بلشویک ها و سقوط دولت ملی دموکرات آذربایجان به رهبری محمد امین رسول زاده؛ از اتحاف سرزمین ها آذربایجان به ارامنه؛ از آذربایجان و تورک ستیزی بی امانشان ( در همین سایت)؛ دفاع از ارامنه و اکرادشان؛ خدمات شایانشان به پان فارسیزم و یکپارچگی ارضی ایران و... بسیار مسائل دیگر خود بدان آگاهی .....
اما بدان حرکت ملی آذربایجان با اتکا به همان به اصطلاح پان تورکیست های اطلاقی تو چه نوع اول و چه دوم از سد همه این موانع خواهد گذشت؛ گفتمانی مدرن و پویا جایگزین گفتمان ورشکسته شده است و هیچکس نمی تواند زمان را به عقب برگرداند. این حرکت رژیم را به تکاپو انداخته؛ و از ترسش کوچکترین فعالیت را ممنوع و به جرم ناکرده ( که البته تو بر آنان صحه گذاشتی دست مریزاد) فعالان را 9 به سال زندان محکوم می نماید.
تلاش های شما دست و پا زدن های غریقی برای نجات بیش نیست.
زنده باشی رفیق ...