Skip to main content

آقایان و عزیزان به قول شاعر

آقایان و عزیزان به قول شاعر
Anonymous

آقایان و عزیزان به قول شاعر هر کس بنوعی صفت حمد تو گوید بلبل به غزل خوانی و قمری بترانه, هر کس با افکار و ائدولوژی حرکت ملی دموکراتیک آذربایجان را جهت رهائی از یوغ و ستم ملی فاشیزم و راسیزم حاکم فارس که ملل غیر فارس را از تمامی حقوق انسانی و ملی و زبانی و فرهنگی و تاریخی خود محروم و ایران را تماما فارس و مال اقلیت فارس تعریف و تبلیغ و تحمیل می نماید مبارزه می نماید و کلا برای استقلال و کسب حق تعیین سرنوشت ملت 35 میلیونی آذربایجان در اسارت و اشغال ایران مبارزه می نماید .ولا غیر,اما این حرکت عظیم و سیل آسای که می رود بنیاد حاکمیت ظلم و ستم پان فارس و پان ایرانیستها را که به نظر افرادی مثل آل بایراقها مباح است و از شیر مادر هم این ظلم حلال است اما اصلا اسم پان تورک که ساخته و پرداخته افکار مریض و تمامیت خواه پان فارسیزم و تمامیت طلب می باشد

اصلا حرام جنایت و غیر قابل قبول و تحمل است.این کومونیست کهنه کار و چپی از اول به ملت خود اگر تورک باشد فکری به وضعیت اسفبار آنها ننموده و تنها به حفظ منافع و آقئی و سلطه روس و یا فارس بر دیگر ملل تلاش نموده و منافع ملل تحت ستم تنها در شعارها و سخنرانیها و نوشته هایشان می توان دید و یا شنید حتی مراد اینها لنین که قیل از روی کار آمدنش سخن از حق تعیین سرنوشت ملل می گفت بعد از رسیدن به قدرت آذربایجانیها را که خواهان اعاده حقوق ملی و زبانی و فرهنگی خود بودند قتل عام نمود و دنبالچه او گورباچوف نیز در میدان استقلال باکو تانگها را از روی ملت حق طلب آذربایجان دستور گذراندنشان را داد و دوباره او نیز راه مراد خود را در جنایت و پایمال نمودن حقوق ملت تحت ستم روس ادامه داد.امما ملت آذربایجان با رشادت و مبارزه خود به استقلال خود دست یافتند.و امیدی به ملت میلیونی ملت آذربایجان جنوبی داد که در مقامی که 9 میلیون ملت آذربایجان از یوغ خونخواران کومونیست و جانوارانی مثل خونخواران حاکم روس می تواند نجات پیدا نماید 35 میلیون چرا نتواند استقلال و سرنوشت خود را از ستمکاران راسیزم فارس بگیرند.این آقا هم مثل زمانهای قدیم مبارزه حق طلبی آذربایجان را به ترکیه می بندد در حالیکه 35 میلیون ملت آذربایجان جنوبی در سایه حاکمیت ستمکار راسیستهای فارس حق داشتن مدرسه ای که به زبان خودشان بخوانند و بنویسند نداشته و معادن و ثروتهایشان به دست دشمن حاکم به یغما می رود و خودشان در فقر و تنگدستی زندگی اسفباری را تجربه و تحمل می نمایند.