Skip to main content

بخش اول:

بخش اول:
Anonymous

بخش اول:
جناب فرهاد جعفر اوغلی: بنده یکی از آن افراطی های فرصت طلب عثمانچی هستم که هر هفته معاشم را دم در از دستان بقایای عثمانی ها در یافت می کنم. این فرصت طلب افراطی در عین حال معتقد هستند که آنهائیکه بعد از خواندن دو مقاله کوتاه از جناب مئهران بهارلی که در پایئن ادرسشان درج خواهد شد باز هم دم از ملت ازربایجان و زبان ازری و ملت ازری بزنند نه تنها پان ایرانیست خجالتی و ازربایجاگرایان استالیسنیت هستند حتی خائین به حقیقت اند. برای اینکه هر آدم سالمی که غرضی در قلب و ریگی در کفش نداشته باشد و در حد معمول و متعارف از عقل سلیم بهره برده باشد و صادقانه ارزوی ازادی و سعادت و پیشرفت ملت خود باشد باید از خود بپرسد که چرا و به کدام دلیل روسیه تزاری و روس های حاکم بر دولت شوروی سعی در تغییر نام و زبان ملت تورک به ازری و ازربایجانی می کرده اند؟

ایا در تاریخ نمونه ای را می توانید پیدا بکنید که ملت و دولت بزرگی که از هر لحاط—دینی و فرهنگی وزبانی و انتیکی -- با ملت و دولت و کشور کوچک همسایه اختلاف و فرق داشته و همیشه در تضاد و دشمنی بوده است و بار ها به خاک و منابعش طمع داشته و حتی در دوره هایی دولت مستقل اش را سرنگون کرده است و هزاران شهروندش را بخاطر دفاع از فرهنگ و زبان ملت خودش به اردوگاه های کار اجباری روانه کرده است می تواند بخاطر انساندوستی و خیر خواهی هویت این ملت را تغییر دهد.؟ ایا شما فکر می کنید که دولت هایکه ماهیتا با همدیگر اختلاف و فرق دارند به توصیه مسیح " که همسایه ات را مانند خودت دوست بدار " می توانند پایبند باشند.؟ . من با نوشته بلند بالای صد بار تکراری تان کاری ندارم اما جهت اطلاع تان باید برسانم که اولا: که بر خلاف ادعای جنابعالی زبان رسمی در ازربایجان شمالی تورکی نیست بلکه زبان ازربایجان است. ثانیا: اگر زبان دربار عثمانی مغلمه ای از زبان های فارسی و عربی و تورکی بود اما زبان مردم عادی تورکی تورکی بوده است. همانطوریکه طبقه اشراف انگلستان برای اینکه خوراکشان با خوراک مردم عادی یکی نباشد مثلا به گوشت خوک " هم" می گفتند در حالیکه مردم عادی به همین گوشت " پورک" می نامیدند. اشراف عثمانی هم بخاطر اینکه با زبان اشرافیت حرف بزنند این زبان من در آوری را فقط در دربار بکار می برده اند. ایکاش بجای تلف کردن وقت با ارزشتان با اینگونه نوشته های بلند بالای تکراری کمی هم با ذهن باز به موضوعات و پدیده ها نگاه می کردید. ثالثا: اگر می خواهید به افراطی های فرصت طلب عثمانچی مانند من بهتان به بندید و افترا بزنید لااقل کمی معقولانه و زیرکانه عمل کنید که لااقل بتوانید برای چند روزی عده ای نا آگاه را در دنیا توهم شان نگه دارید اینکه ادعا کرده اید که ما افراطی های فرصت طلب عثمانچی معتقد هستیم که بدون عثمانی ها ازربایجان و زبانش نمی توانست وجود داشته باشد از دروغ های جنس رحمت الله احمدی ن ژ اد است اما در مورد اینکه عثمانی ها در چندین فقره از قتل عام تورک های هر دو سوی ارس جلو گیری کرده اند به اندازه کافی سند و مدرک وجود دارد که اگر دشمنی و غرضی با ملت و زبان تورکی نداشته باشید درک و فهم شان کار بغایت ساده ای است.
چون غرض آمد هنر پوشیده ماند
جناب فرهاد خان: گفته اند که اندیشه های نوین و غیر متعارف در پروسه گسترش شان از سه مرحله گذر می کنند. در مرحله اول مردم می گویند " که نمی تواند صحت داشته باشد." در مرحله دوم می گویند که " صحت دارد اما بی اهمیت است. " در مرحله سوم می گویند " که هم صحت دارد و هم با اهمیت است اما چیز تازه ای نیست و از اول هم همه می دانستند." این بهمن هویت طلبی ملت تورک ساکن در ایران تازه از قله های کوه کنده شده است و می رود که در مسیرش همه گونه نشانه های ویرانی و پوسیده گی و لاشه های گندیده و اذهان منجمد شده را از سر راهش بر دارد. امدیوارم که آنروز صفت فرصت طلب بنده برازنده شما نباشد.
لطفا با ذهنی باز این نوشته ها را مطالعه کنید.
ترك گرائي دمكراتيك- آزربايجانگرائي مدرن

مئهران باهارلي

ترك گرائي دمكراتيك و آزربايجان گرائي مدرن، انديشه اي است كه همه مناطق پيوسته مسكون توسط تركها در شمال غرب ايران را جزئي از آزربايجان جنوبي؛ و آزربايجان جنوبي را به همراه همه توده هاي خلق ترك پخش شده در سراسر ايران، وطن همه گروههاي ملي غيرترك كه در آنجا ساكن اند مي داند؛ تحقق و تسريع دو روند ملت شوندگي توده ترك زبان و وطن شوندگي سرزمين آزربايجان جنوبي را وظيفه خود مي شمارد؛ عزم به رهائي ملت ترك و وطن آزربايجاني از يوغ حاكميت فارس و فارسستان كرده است؛