کامنت ششم پیرامون "" مسائل مهمی که این مقاله به آنها نپرداخته است "" چرا اروپا و آمریکای شمالی، بدبختیهای خاورمیانه را به ارث نبردند و خود را کیش و مات نکردند؟ "" به احتمال زیاد، اکثر شما، راجع به "" منشور کبیر مگنا کارتا, Magna Carta"" شنیده اید، بسیاری، منشور کبیر مگنا کارتا را، بنیاد و شالوده تمدن غرب به حساب میآورند، در بخشی از این قانون، احترام به مالکیت شخصی افراد، مطیع بودن پادشاه به قانون "" قید شده است، جامعه شناسان ساده لوح و جهان سومی که در خارج درس خواندند هیچ کدام، هیچ اشاره به منشور مگنا کارتا نکردند، در مقابل، این جامعه شناسان، به " کارل مارکس " چسبیدند که " درست نقط مقابل " منشور مگنا کارتا " بود، انقلاب مشروطیت در ایران با همت ترکان آغاز شد و تقارب عجیبی با " منشور مگنا کارتا " داشت، برای شکست مشروطیت، رضا خان را وارد میدان کردند که
کامنت ششم پیرامون "" مسائل
کامنت ششم پیرامون "" مسائل
Anonymous
" هفت هزار روستا " را از خورده مالکان دزدید، هر کسی اعتراضی کرد، پوستش را زنده زنده کند. کارل مارکس و افکار وی، هیچ وقت در اروپای غربی، آمریکای شمالی، ژاپن، کرهٔ جنوبی و جهان پیشرفته فرصت اظهار وجود نیافت، جامعه شناس ساده لوح ما و درس خوانده خارج نیز، به جای پرداختن به این مسائل سرنوشت ساز، یا عاشق آخوند کسروی شد یا به کارل مارکس گروید و به تنها کشور مدرن، پیشرفته خاورمیانه که جز ۱۷ اقتصاد برتر دنیاست اعلام جنگ داد. با چنین جامعه شناسانی، فاتحهٔ امنیت و ثبات سیاسی را در خاورمیانه باید خواند.