مشکل نه از جناب کرمی است عزیز

بنده هم که کم کمک تازه یک چیزهایی دارد حالیم می شود، عارض می شوم خدمتتان که برای جلوگیری از کشتار و کشتارهای سبعانه که بلا به دور، از طرف پان تورکان دارد برنامه اش ریخته می شود، برای زدن مشت محکم بر دهان یاوه گویان پان ترک که کاری جز تحریف تاریخ و جغرافیای ایران و کوشش برای غصب زمین ندارند، برای روشنگری و هوشیاری هموطنان که به موقع، بزنند و دک و دنده هر چه تجزیه طلب فاشیست است را خرد و خمیر کنند، هکذا برای خرد کردن کوزه متعفن قوم پرستی توی سر فاشیستهای نوکر اردوغان، برای تقویت ایران گرایی، برای حفظ محیط زیست و و و و برای خیلی چیزهای دیگر.
البته، جناب بهنام، تعجبی نداره که شما متوجه این همه چیزهای مهم و حیاتی نباشید. چرا؟ چون به اعتراف خودتان از سر کلاس مفید دموکراسی ایران گلوبالی مدتها غیبت فرموده اید و نباید هم انتظار بیشتری از خودتان داشته باشید. لذا توضیح می دهم که حالا، علاوه بر آن همه معلمین کارکشته دموکرات منش مدرس دموکراسی (منظور همانها هستند که ماحصل درس دموکراسیشان به خرد کردن دک و دنده مخالف فکری می رسد)، یک استاد خبره جدید هم مسئول کامنتها شده. هر چه از محاسن ایشان گفته شود، کم است. ولی، برای این که کمی تشویق شوید و تنبلی را به کناری گذاشته، پای منبر ایشان هم حاضر شوید، عرض می کنم که در یک کلمه و بدون نیاز به توضیحات اضافه، به معنای واقعی «نوبرش» را آورده این استاد جدید. البته توی پرانتز این توضیح را هم بدهم که درسهای ایشان به سبب ثقل مطالب، غیر حضوری برگذار می شود. می فرمایید یعنی چه؟ الساعه عرض می کنم خدمتتان.
یعنی این که شما باید کامنتهای منتشر شده و منتشر نشده را هی مقایسه بکنید و هی مقایسه بکنید و هی کامنت بنویسید تا حذف و نقطه چین شود تا ملتفت فرق توهین و اتهام با اظهار نظر بشوید. چون غیبتتان زیاد بوده، این دفعه استثنائا یک مثال بزنم؛ مثلا این یک نظر بسیار قابل احترام و از هر نظر قابل انتشار است:
پان تورک آذری که خود را عوام فریبانه تورک و گرگ خاکستری جا می زند، باید به چین و ماچین و ماوارای بحار پرتاب شود تا بفهمد ایران با تمدن 7 هزار ساله اش جای مغول زادگان صاحب فرهنگ روسی-مغولی-اسکیمویی نیست و 70 میلیون شیر آریایی گرگ زادگان را در فرصت مناسب آش و لاش خواهند کرد.
واقعا حظ کردید؟ انسان لذت می برد از عمق این همه فرهنگ، دانش، جهان بینی، ادب و کمال که در این چند سطر موج می زند. اما منی که اوائل، مثل شما، ناشی و ناآزموده بودم، خیال می کردم که این حرفها مثلا توهین است یا تحریک آمیز است و نباید منتشر شود. تو نگو که داشتم تیشه می زدم به ریشه ی دموکراسی و حق آزادی بیان! داشتم خیانت می کردم به مرزهای پر گهر که برای حفظ آنها به وقتش باید زد دک و دنده خرد کرد و فک و دهان سرویس کرد. خوشبختانه این مسئول محترم کامنتها من را از اشتباه در آورد. یعنی آن قدر قبول زحمت فرمود و زد د ک و دنده کامنتهای اعتراضی من را خرد و خمیر کرد که بالاخره دوزاری کج و کوله ام بیفتد. خوب، شما عزیز من، منتظر چه هستید؟ شما هم بجای لم دادن پای کاناپه و تخمه شکستن و عمری را به گمراهی گذراندن، بیا تو این کلاس مفید ثبت نام کن. خیرش رو می بینی والله! البته به عنوان توضیح آخر، این رو هم بگم که حضرت استاد بدجوری سختگیره و اصلا استثنا و ارفاق و من بمیرم و تو بمیری هم سرش نمیشه.