Skip to main content

اقبال عزیز،

اقبال عزیز،
اژدر بهنام

اقبال عزیز،
زمانی، این سایت جمعی داشت به نام "مدیریت" که من و شما هم عضوی از آن بودیم. اگر یادت باشد، من در اکتبر 2014 از مدیریت خارج شدم.
در همان زمان یعنی اواخر اکتبر 2014 مدیریت سایت منحل شد و جمع "همکاران" جای آن را گرفت که وظیفه مدیریتی نداشت. من هم جزوی از این "همکاران" بودم و پس از چند ماهی، از آن هم خارج شدم.
پس از انحلال "مدیریت" مسؤلیتها نیز تغییر یافت. مسؤلیت کامنتها نیز دوبار تغییر یافت و بالاخره همین مسؤل محترم فعلی زحمت کار را به عهده گرفت.
به دلیل اینکه در این مدت، کدهای کاربری را من درست می‌کردم (و هنوز هم با وجود اینکه مسؤلیتی ندارم، این کار را می‌کنم) طبیعتا مسؤل کامنتها را می‌شناختم (و می‌شناسم).
ما در جمع "مدیریت" آن زمان، و سپس من در وضعیت فعلی این تعهد اخلاقی را دارم که نام مسؤل کامنتها را محفوظ بدارم. اگرچه بنا به توافق کیانوش با مسؤل فعلی، نام ایشان در یکی از

نام ایشان در یکی از کامنتهای کیانوش مطرح شده است، تا زمانی که صورت رسمی به خود نگیرد، به این تعهد اخلاقی پایبند خواهم ماند.
با توجه به توضیحی که دادم، مسؤل محترم کامنتها نمی‌تواند بداند که آیا پیش از ایشان مسؤلیت کامنتها را من به عهده داشتم و یا کسی دیگر. اصولا ایشان نمی‌تواند بداند که آیا اصلا من زمانی این مسؤلیت را داشتم یا نه!
حالا ایشان علاوه بر این که ادعا می‌کنند که پیش از ایشان من مسؤل بوده‌ام، این ادعا را هم مطرح می‌کنند که گویا در زمان مسؤلیت من "بخش بزرگی از کامنت های ارسالی تنها به دلیل تفاوت با دیدگاه قومی شما به کلی حذف می شدند."
بله اقبال عزیز. من این را توهینی به خودم می‌دانم که گویا من به طریقی اعمال نفوذ می‌کرده‌ام. البته ایشان با این نوشته نشان داده‌اند که هنوز که هنوز است، دیدگاههای مرا نمی‌دانند!
پرسیدنی است که آیا ایشان پشت صحنه بوده‌اند؟ آیا ایشان می‌دانند که من کی، در چه فاصله زمانی و چه مقطعی مسؤلیت کامنتها را داشته‌ام؟ آیا دسترسی به کامنتهایی که گویا من با در نظر گرفتن تفاوت نظری آنها با "دیدگاه قومی" خودم حذف کرده‌ام، داشته‌اند و یا دارند؟
اقبال عزیز، واقعا متاسفم و بیشتر اقناع می‌شوم که از این سایت دور باشم. نام من بدون هیچ دلیل و ربطی در کامنتها مطرح می‌شود. کامنتی می‌نویسم و نظرم را درباره کامنت دوست عزیز مورد حمایت شما می‌نویسم و با استناد به همان کامنت هم می‌نویسم: "امیدوار بودم که تغییری مثبت را در آن شاهد باشم ولی با خواندن کامنت ناصر کرمی مشاهده کردم که توهین و تحقیر و نفرت‌پراکنی علیه مردمان ایران، همچنان پابرجاست."
آن وقت به جای اینکه بحث بر سر موضوع اصلی یعنی راسیزم عریان ادامه یابد، مسؤل محترم کامنتها مرا مورد اتهام قرار می‌دهد و دادگاهی تشکیل می‌دهد و حکم محکومیتم را صادر می‌کند و زمانی که من از ایشان دلیل و مدرک می‌خواهم و از خودم دفاع می‌کنم، شما وارد میدان می‌شوید و به من می‌تازید!
نه اقبال عزیز!
مجبورم بگویم که اگر اندیشه و منش شما به قدرت سیاسی برسد، امثال من در دادگاه‌های بدون وکیل مدافع و تنها با حکم یک نفر که هم دادستان و هم قاضی است، نه روانه زندان، بلکه روانه بالای دار می‌شویم!