Skip to main content

نوشته ی آلبایراق گرامی، با

نوشته ی آلبایراق گرامی، با
آ. ائلیار

نوشته ی آلبایراق گرامی، با احترام به «آزادی احزاب و گروه های سیاسی» ، حتی جدایی خواه یا استقلال طلب ، منتشر میشود. انتشار آن از سوی اینجانب به معنای موافقت با همه ی مطالب آن نیست.
اشکالات این نوشته از دید من در زیر میاید:
1- شعار استقلال به معنی جدایی ، همانطور که در گذشته هم نوشته ام ، نابود گر همبستگی نیروهای خواهان تغییر حکومت اسلامی در ایران است، و شعاری ست نه آزادی آفرین بل در خدمت بردگی تبعیض دیدگان . این شعار تنها بعد از تجربه ی فدرالیسم -اگر جواب نداد- می تواند در خدمت رهایی باشد.
2- جریان چپ جدایی خواه در آذربایجان از دید من ناسیونالیست است با شعارهای غیر عملی سوسیالیسم اتوپیایی. و نه یک جریان چپ واقع بین و دموکرات.
3- ایده ی «توران گرایی» اندیشه ی پان ترکیسم است. اما بخشی از شعارها نه پان ترکیستی بل در ایده لوژی «ترکیسم» می گنجد. ترکیسم با پان ترکیسم فرق دارد.

4- ترک دانستن خود و آنرا بیان کردن الزاما به معنی « پان ترکیست بودن یا ترکیست بودن» نیست. آنچه به عنوان « من ترکم» در آذربایجان عنوان میشود ، معمولا به معنای « ترکیست بودن» نیست. بل به معنای آن است که « من فارسی زبان ترک شده نیستم.»
و به ملیت ترک زبان تعلق دارم.
5- ناسیونالیسم ملیت تبعیض دیده با ناسیونالیسم فاقد تبعیض فرهنگی فرق دارد. برای در نیافتادن به ورطه ی خطرناک ناسیونالیسم ضرورت دارد « مسئله حقوق را از ناسیونالیسم که ایده لوژی قشر بهره کش جامعه است، جدا نمود.» یعنی حقوق آری، ناسیونالیسم نه.
6- تعین سرنوشت، اداره ی امور خود، حتی جدایی، از حقوق هر ملیت و مردمی ست.
7- شعار های زود رس، غیر عملی، اتوپی ست و زیانمند. همه ی آنها در خدمت اسارت اند. بر این اساس
شعار جدایی- سوسیالیسم- برای اینکه از حالت اتوپی خارج شود به شعار استقلال در فدرالیسم، و کسب عدالت اجتماعی و دموکراسی لازم است تبدیل شود.
8- نویسنده ی گرامی در مورد غلط بدون شعارهای « تحقیر آمیز، توهین دار، مرگ خواه » محقق است. جنبش رفع تبعیض با ایده لوژی ترکیسم، پاترکیسم، فرق اساسی دارد. و متضاد اند.
9- آذربایجان در اشغال ملیت فارسی زبان نیست، گرچه فرهنگ فارسی حکومتی برجامعه حاکم است، بل همه ی ایران در اشغال
یک حکومت «اسلامی- فاشیستی» ست.
10- رهایی در شعارها و ایده های «همبستگی آفرین،دموکراتیک،انسان دوستانه،عدم خشونت» بین همه ی اقشار و تبعیض دیدگان و ستمکشان جامعه است از جمله در همبستگی با «ستمکشان ملیت فارسی زبان». که خواهان رفع تبعیض و عدالت اجتماعی و دموکراسی اند.
11- هیچ خلق و ملیت و مردمی توان آن ندارد که به تنهایی خود را از چنگ فاشیسم حاکم رها کند. رهایی در همبستگی ست.
12- راه آزادی در جامعه ی ایران از همبستگی سه جنبش آزادی خواهانه ی « رفع تبعیض، عدالت اجتماعی طلب،دموکراسی خواه» می گذرد. این جنبش ها با «ناسیونالیسم،شونیسم، قدرت متمرکز، استثمارو بی عدالتی و تبعیض» مرز مشخصی دارند.
نمی توان آنها را به سیاستهای بردگی آفرین آلوده نمود.
از نظر این قلمزن باقی راهها بیراهه روی ست.