دوست و همسنگر بسیارعزیز اقای آل بایراق, بنظر من بجای دیدن مو باید جعد مو را دید. نکوهش مردم عادی بدون در نظر گرفتن این اصل علمی که بخش اعظم رفتار, افکار , فرهنگ و دیگرخصوصیات انسانها اکتسابیست, نوعی سطحی نگریست. مسئولیتی که بر دوش اینتلکتوالهای آزربایجانیست اعتلا و ترویج ارزشهای قرن 20 و 21 است. روشنفکران ما در 150 سال اخیر توانسته اند افکار مدرن و پست مدرن را بیش از منوارالفکرهای دیگر ملل منطقه به درون جامعه خود منتقل کرده و حتی برخی را نهادینه کنند. جنبش پاستوریزه در منطقه ای که به محض باز شدن محیط سیاسی به سمت داعش و سبز و خمینیسم و حزب الله و غیره خیز برمیدا رد ممکن نیست. تحلیل رفتارمردم بدون درنظر گرفتن فشار بی رحمانه اختناق , تسلط فاشیسم ایرانی-اسلامی, فقر , بیکاری, تحقیر,نابرابری, عدم تسلط به زبان مادری و یا حتی زبان تحمیلی بمنظور بیان خود, شکنجه, زندان و
شما هم اوا با ایرانگرایان ملت را به سردادن شعارهای پانتورکیستی متهم می کنید. هرچند خود میدانید پانترکیسم متشکل در جنبش وجود خارجی ندارد اما مگر پان ترکیست بودن یک انتخاب سیاسی نیست؟ حتی تمامیت خواهی هم یک انتخاب سیاسیست. اکثریت ملت در رفراندومی ازاد با نظارت سازمان ملل رای بر ادامه سیاست اسیمیلاسیون بدهند مگر نه اینکه ما باید بپذریریم. من خواهان برقرای آزربایجان فدرال واحد (شمال و جنوب) و درگیر گردن نهادهای اروپائی در پروسه توسعه آزادی و عدالت اجتماعی در سیستم مطلوب سیاسی خود هستم. من میدانم که آن بخش از اتحاد شوروی که به اروپا پیوست پیشرفت بسیار سریعی داشت و بخش دیگر در چنگ کاپیتالیسم مافیائی ( کمونیستهای سابق) گرفتار شد. من میدانم دموکراتیزاسیون در ترکیه نتیجه نظارت اروپا بود. ایا این حق انتخاب سیاسی را برا ی من قائل نیسیید؟ اگر به دموکراسی ایمان داریم و من میدانم که شما هم دارید باید آنرا با تمام تبعات منفی و مثبتش بپذیریم.
با احترام