Skip to main content

ناسیونالیسم سلطه جو با

ناسیونالیسم سلطه جو با
آ. ائلیار

ناسیونالیسم سلطه جو با ناسیونالیسم ضد سلطه دو پدیده ی متضاد اند.یکی حاکم است دیگری محکوم و همیشه تحت ستم مضاعف. ناسیونالیسم ضد سلطه برابری خواه است و ناسیونالیسم سلطه جو نابرابری خواه، و تبعیضگر. نفی سلطه مترقی ست سلطه جویی ارتجاعی. ناسیونالیسم سلطه گر « افراطی، و دارای گرایشهای راسیستی و فاشیستی ست» و ناسیونالیسم ضد سلطه و برابری خواه یک « احساس مسئولیت برای حفظ منافع مردم خود و احساس علاقه به مردم و وطن خود» است. حق و احساسی ست انسانی، حقوق بشری و باید محترم شمرده شود.
آنچه در نوشته های من منفی قلمداد شده « ناسیونالیسم سلطه جو و نابرابری خواه و تبعیض گر» است. «ا حساس مسئولیت در دفاع از منافع مردم خود و دوست داشتن آنان و وطن» همیشه مورد توجه من بوده است.

این « دوست داشتن و احساس مسئولیت با عدم سلطه و برابری خواهی» را چه «ناسیونالیسم » بنامیم و چه « مردم و وطن دوستی » در اصل قضیه تفاوتی ندارد. من این دو پدیده را در ناسیونالیسم سلطه جو و ضد سلطه خلاصه میکنم. و اصطلاح « مردم دوستی و وطن دوستی» را بهتر از اصطلاح « ناسیونالیسم ضد سلطه» میدانم. گرچه مفهوم برابر دارند.
در ایران حرکت دکتر مصدق در برابر شرکتهای نفتی خارجی یک ناسیونالیسم ضد سلطه بود و کسی این احساس مسئولیت را نکوهش نکرده است و نمی تواند بکند. در تاریخ آذربایجان همه ی حرکات برای « اداره ی امور خود، نجات فرهنگ از نابودی، حفظ منافع آذربایجان از راه برابری» ماهیت ضد سلطه ، مردم و وطن دوستی داشته است. و کسی نمی تواند مثبت بودن آنها را نفی کند. مبارزه با سلطه جویی نه تنها برای رهایی تحت سلطه است بل رهایی سلطه جو را نیز رقم میزند . و برای هر دو طرف «آزادی آفرین» است.
تلاش ناسیونالیسم سلطه گر با ایده لوژی بهر کشی در برابر « مردم و وطن دوستی» فعالان نفی سلطه و تبعیض ماهیت ارتجاعی داشته و همواره مورد نقد من بوده است. از این روست که گفته ام « حقوق آری ناسیونالیسم نه». مباد که روزی ضد سلطه به سلطه گری دچار شود و یا به ورطه ی گرایشهای ایده لوژی آن بیافتد.
پر گویی ناسیونالیسم سلطه گر در مقابل ناسیونالیسم ضد سلطه حدی ندارد . باز شاهد این پدیده خواهیم بود.