Skip to main content

جناب توکلی، شما در اینجا در

جناب توکلی، شما در اینجا در
Anonymous

جناب توکلی، شما در اینجا در زیر این نوشته همکارتان مینویسید، جلوی افراد افراطی باید گرفته شود. در نوشته های شما سراسر تناقض محض وجود دارد. خودتان اما بی توجه حتی به گفته های خودتان در کلاف تناقض گویی به تنیده شده اید بی آنکه متوجه باشید. برادر من، اگر معتقد هستید که باید در هر جنبش از افراد افراطی باید دوری جست، چرا در سایت خودت جلوی افراط گرایی را نمیگیری؟ و اجازه میدهی که هر حرف نامورد و بی موزون و افراطی در سایتت منتشر شود؟ حرفتان با عملتان یکی نیست. آقای چاوشی را من نمیشناسم وای ایشان به شما به حق ایراد میگیرد و شما سعی میکنید که با مغلطه کردن ها که جمهوری اسلامی چون زبان بُر هست، ما یعنی من در اینجا میگذارم که همه حرف های افراطگرایان و دیگر افراد با منطق منتشر شوند. این چه آش شوری است که دست پخت تفکرات چریکی خودت میباشد و از شوری هم نمیتوانی به آن قاشق بزنی. شما تا جاییکه میدانم

به همکاران خودت هم پشت پا میزنی و بر یک اصولی که در واقع هیچ مبنای آزاده خواهی ندارند پافشاری میکنی و باعث شده ای که از بهترین همکارانت تو را و سایتت را ترک کنند. آخه برادر عزیز، یکه تازی هم باید مرزی را بشناسد. آقای چاوشی به درستی بایکوت کردن این سایت را درخواست داد و من نیز با درخواست او هم نظر هستم. شما پای یک مشت افراد بیگانه پرستی را ترکیه را کعبه آمال خود میپندارند را در اینجا باز گذاشته ای و به آن هم افتخار میکنی؟ این مایه ننگ شما باید باشد و نه باعث افتخارت. کی از شما در خواست سانسور میکند؟ نه من و نه دیگر کانتگذاران این بخش. تنها چیزی که مورد نظر است این است که کمی به خودت بیایی و دریچه های متعفن نژاد پرستی و فاشیستی که باعث آزار میشوند را ببندی تا تنفس در هوای آزاد برای هه راحت تر باشد. میدانم که میخ بر سنگ کوفتن بیهوده است و شما قادر نیستی درد روشنفکران ایرانی را بفهمی ولی با این حال هدف من و یاران دیگر بهتر سازی جو مسمومی است که در اینجا حاکم است. تنها کسی که در اینجا به خودش متسفانه مغرور هست خودت هستی و فکر میکنی که کارت بسیار گرانبها ست. خیر چنین نیست آقای توکلی عزیز، کمی به خود آی. به قول شاعر نقد صوفی نه همه صافیِ بی‌غش باشد ای بسا خرقه که مستوجب آتش باشد
صوفی ما، که ز ورد سحری مست شدی، شام‌گاهش نگران باش که سرخَوش باشد
خوش بود گر محک تجربه آید به میان تا سیه‌روی شود هر که در او غش باشد