Skip to main content

مثال دیگر : « خرید-و-فروش» یک

مثال دیگر : « خرید-و-فروش» یک
آ. ائلیار

مثال دیگر : « خرید-و-فروش» یک « رابطه» ی متقابل بین حسن و حسین است. اما خود حسن یا حسین نیست. ارتباط اشخاص نیست و چیز دیگری ست. تنها یک ارتباط است. که توسط « پول» به وجود آن پی می بریم. اما پول خود رابطه نیست بل « نشانگر» آن است. من با پدرم رابطه ندارم. یعنی چه؟ رابطه پدر یا پسر نیست . یک چیز انتزاعی ست که مثلا با « سلام» به آن عینیت میدهیم.
مشکل شما را درک میکنم. تشخیص مسئله کمی دشوار است چون « رابطه» دیده نمی شود و انتزاعی ست.
علی و ولی آدم اند. می بینیم. اما « انسان» انتزاعی ست . نمی بینیم.
مثال برای درک رابطه: بین کلید برق و لامپ که روشن میشود یک رابطه و جود دارد. و آن همان « جریان برق» است . اما جریان برق نه کلید است و نه لامپ. بل تنها خودش یعنی جریان برق است. که اگر قطع شود یا « رابطه» قطع شود، لامپ روشن نمی شود.

کتاب روی میز است. رابطه ی آنها همان قرار گرفتن کتاب روی میز است.
کتاب در زیر زمین است و با میز رابطه ندارد. نبودن رابطه همان « جدایی» آنها ست. دوری یا نزدیکی دو چیز بهم رابطه یا عدم رابطه را در برخی مواقع نشان میدهد. و جود یا عدم وجود رابطه بین دو چیز ، گاها میتواند با مجموع « مسافت و زمان و انرژی»
احساس شود. رابطه همان پیوند است.
سیستم یک چیز ، عبارت از پیوند یا رابطه ی مخصوص قطعات یا عناصر همان چیز. مانند پیوند مخصوص همه قطعات یک ساعت با هم . که کار میکند. و اگر پیوند قطع شود کار نمی کند.
پیوند گوناگون اند از این رو سیستم های گوناگون وجود دارند. در نظر گیرید دو پیوند را- در ساعت های مکانیکی ، و الکترونیکی. مختلف اند و سیستمهای متفاوت دارند.
در سیستم کاپیتالیستی نیز اگر پیوند ها را عوض کنیم سیستم دیگری به وجود میاید. و این با مرگ آدمها کاری ندارد. تنها خود پیوند ها عوض میشود. سیستم دیگری جای قبلی را میگیرد. این وقتی ست که دموکراتیک باشد و رضایت آدمها برای تغییر پیوند ها حاصل شود. کسی به « زور و خشونت» متوسل نشود. در حقیت « فرهنگ و ابزار پیشرفته» لازم است.