Skip to main content

جناب تهرانلی،

جناب تهرانلی،
آ. ائلیار

جناب تهرانلی،
0-طبق اصول سایت مسئول یک مقاله 3 نفر است نویسنده-منتشر کننده- مسئول سایت. درصورت لزوم یکی از این اشخاص به کار مقاله رسیدگی میکند. بنابرین سخن «وکالت» که طرح کردید بی مورد است.
1- منظورتان را از جمله خود بیان نکرده اید. بنابرین آنچه معنی داده ، به جای خود باقی ست. شما نویسنده را غیر مستقیم تهدید
جانی کرده اید! و این جرم است.
2- نویسنده آزاد است نظر منفی یا مثبت خود را مطرح کند. او از حق بیان خود استفاده است. شما حق جواب دارید ولی حق تهدید یا تهدید جانی ندارید.
3- اینکه میخواهید مثل شما فکر کند- که نکرده- و تهدید میکنید ؛ نقض آزادی اوست و دیکتاتوری. و اعمال فشاراست یعنی شکنجه ی روحی، به نویسنده. شما حق این اعمال را ندارید. این کارها خلاف آزادی بیان ، خلاف مسالمت است. و مدنیت. و اعمال خشونت است.

4- اینکه نویسنده کجا زندگی میکند و چگونه، دخالت در زندگی خصوصی اوست. شما حق دخالت در زندگانی شخصی نویسنده را ندارید.
5- نوشته اید« ائلیاراگراینهمه به مسئله آزربایجان اهمیت (میدهد) ... اول در مقابل کامنتهای خصومت آمیز..، واکنش نشان دهد.»
اینکه از آ.ائلیار میخواهید « آنچه برای شما مهم است، برای او هم مهم باشد» ، عمل شما نقض آزادی من است. دیگر نقض آزادی تفکر من ست. شما حق ندارید « آزادی انتخاب، آزادی تفکر، آزادی علاقه و سلیقه ی من را سلب کنید.» این یعنی استبداد. و رفتار دیکتاتورمابانه.
6- مسئله ی کامنت به مدیرسایت و مسئول کامنت مربوط است. شکایت داری میتوانی مطرح کنی.
7- من طبق علاقه ی آزاد خود پیرامون آنچه مورد توجهم بوده چیز نوشته ام. مراجعه کنید به آرشیو من.
8- آقای اسماعیل آلبایراق همفکر من نیست . اما در اینکه «آزادی بیان» باید حفظ شود مشترکیم. و وقتی در مقابل چشم هزاران خواننده ی سایت « نه تنها آزادی بیان» او را سلب می کنید بل تهدید جانی هم میکنید ، بله ، متاسفانه «فاجعه» است. نه تنها برای یک فرد که نویسنده باشد ، بل « برای خود آزادی بیان » فاجعه رخ میدهد. آنهم در بین تبعیض دیدگان. که فاجعه را چند برابر میکند. آزادی بیان نباید درمیان تبعیض دیدگان به خطر بیافتد.
9- شما در برابر چشم همگان یک انسان را تهدید جانی میکنید ، چون خلاف نظر شما ، چیز نوشته، چون در خط فکری شما نیست، چون «ترک گرا» نیست. و ترک گرایی را یکی از اصول پان ترکیسم میداند، توتم گرایی بوز قورد را یکی دیگر از
اصول پان ترکیسم میداند.
از طرف دیگر باز کامنت نویس ترک گرایی مرا با « استخوان شکنی» غیر مستقیم تهدید جانی میکند و کامنت اش نیز زیر همین مقاله است. همینطور بارها خود مرا تهدید جانی کرده اند و در سایت نیز منتشر شده و میدانند. به خصوص از سوی یک ترک گرای معروف. از نمونه های دیگر که شده در میگذرم .
در چنین شرایطی شما این چیزها را که جلو چشم همه اتفاق می افتد « تخیلی» حساب میکنید؟ پس این تخیل چرا کابوس می میاورد ، بجای شادی؟ چرا برای نویسندگان کابوس درست میکنید؟ این است مدنیت ترک گرایی؟
10- اصل اول « ترک چولوک» یا ترک گرایی، یا ترکیسم یکی از اصول پان ترکیسم است. اصل دوم توتم گرایی ست. اصل سوم ترکیه گرایی ست. اصل چهارم معاصرچیلیک ، اصل پنجم توران گرایی و.. اینها و مانندهایشان را ما در آذربایجان نداریم ؟
سخنی دارید میتوانید مطرح کنید چرا از مدنیت خارج میشوید. و دیگری را تهدید میکنید.
11- در مورد آقای تبریزی ، چرا به دنبال سئوال خود نمی روی و تحقیق نمی کنی؟ چرا به خودت زحمت نمی دهی؟
چرا میل خود را به دیگری تحمیل میکنی؟ چون تو پاسخ به تبریزی را مهم میدانی منهم باید مهم بدانم؟ آیا نمیدانی سلیقه و فکر و اعتقاد خود را به من تحمیل میکنی ، با این کار؟ و فاجعه اینجاست که تحمیل میکنی و متوجه نیستی.
فکرت را به من تحمیل میکنی، به نویسنده تحمیل میکنی. این کارها یعنی دیکتاتوری و خشونت. یعنی عدم مدنیت. و فاجعه اینجاست.
12- چه چیز را پانترک نوشته ام یا نه - نظر من است. میتوانی چرایش را از خودت بکنی ، و با ذکر «فاکت» نقد کنی. در مورد نویسنده ی مقاله هم همینطور.
13- چه چیزها در میان ما آذربایجانی ها پانترکی ست یا نیست مورد بحث قرار خواهد گرفت خواستید میتوانید شرکت کنید و با رعایت مدنیت نظر خود را بیان کنی. بدون تحمیل «فکر و سلیقه ی خود به دیگری -و بدون تهدید ».
14- اینکه آذربایجان له شده یا نشده موضوع بحث نیست، موضوع بحث « خشونت و زور گویی و تهدید» است.
هر چیز جایی دارد.
ساغ اولون.