Skip to main content

آیا این انتظار من و

آیا این انتظار من و
Anonymous

آیا این انتظار من و سوسیالیستها از جمهوری اسلامی واقع بینانه است که فعالیت کمونیستی بکنیم ولی ما را بخاطر ضد کاپیتالیست بودن و ملحد و مفسد فی الارض بودن اعدام نکند؟ آیا ما این حق را داریم به پانترکیست بگوییم ای بئی ها و افندیها به ما سوسیالیست نگویید و با سوسیالیستها دشمنی نکنید و با فاشیستهای اسلامی همصدا نشوید تا جلادان اسلامی ما را اعدام نکنند؟ ما چنین توقعی نداریم.
اگر توقع ما از شما بجا باشد ما که بیشتر از شما برحق هستیم چون تعداد سوسیالیستهای اعدام شده دهها هزار نفر است ولی تعداد تلفات پانترکیستها انکشت شمار است.

بنابر این ما "انگ" به کسی نزدیم هرکس فعالیت پانترکیستی بکند و خودش را بوزقورد و پانترکیست بنامد ما هم برایش پانترکیست و بوزقورد می گوییم.
اگر شما هم مخالف ایدئولوژی پانترکیستی و بوزقوردیسم هستید بفرمایید این حرفها را به بئی ها، بوزقوردها و پانترکیستها بگویید فعالیت پانترکیستی نکنند تا اینکه کسی را با اتهام و جرم پانترکیستی زندانی و شکنجه نکنند.
نکته آخر: اتهام یا گلایه شما از ما جهت دشمن دانستن ما بهانه ای بیش نیست. من شماها و حتی پانترکیستها را دوست خطاب کردم اما شما سوسیالیستها، مرا و ا.ائلیار را دشمن خطاب میکنید. ما میدانیم شما بجز محفل کوچک خودتان همه را بی شرف، بی غیرت، بی ناموس، مانقورت، ساتقین و فارس قویروغو مینامید. این بینش و تفکر بزرگترین ضربات را به آذربایجان میزند. این اندیشه شما و دشمن نامیدن ما، اندیشه پانترکیستی نیهال آتسیز است که برای پسرش از زندان نوشته بود:
آموزشها و درسهای مرا خوب یاد گرفته و پیش بگیر.
کمونیسم دشمن مسلکی ما است. این را خوب بدان.
یهودیها برای همه ملتها دشمن مخفی هستند.
روسها، چینی ها، عجمها و یونانیها دشمنان تاریخی ما هستند.
بلغارها، آلمانیها، ایتالیایها، انگلیسی ها، فرانسویها، عربها، صربها، کراوتها، رومن ها، اسپانیاییها و پرتغالی ها دشمنان تازه ما هستند.
ژاپنی ها، آمریکاییها و افغانها دشمن فردای ما هستند.
ارمنی ها، کوردها، زازاها، چرکسها، آبازاها، بوشناکها، آرناوتها، پوماکها، لازها ، لزگیها، کوماکها، گرجیها، چچن ها، چنگنه ها دشمنان داخلی ما هستند.
برای مبارزه کردن با این همه دشمن باید بخوبی آماده بشوی.
خداوند کمک ات باشد
چه کسی در دنیا ماند که دشمن نباشد؟ نگران نباشید آتا ترک این مشکل را حل کرد و گفت: “تورکون تورکدن باشقا دوستو یوخ” (تورکها، جز تورک هیچ دوست دیگری ندارند)
ای کاش دشمنی پانترکیستها در همین جا خاتمه می یافت اما چنین نیست و پانترکیستها با کوچکترین اختلافی به جان هم می افتند و همدیگر را مانقورت و دشمن می نامند. برای نمونه دشمنی شاخه های مختلف کنگره جهانی آذربایجانیها، اختلافات آقای صالح ایلدریم با جناحهای اقای احمد اوبالی، اختلافات همه پانترکیستها با آقای چهرگانی و برعکس و غیره و غیره.
با احترام
اسماعیل