Skip to main content

ترکیسم (ملی گرایی ترک) ،

ترکیسم (ملی گرایی ترک) ،
آ. ائلیار

ترکیسم (ملی گرایی ترک) ، براساس « اعمال و ایده ها) که اینجا هم کم و بیش دیده ایم ،
- مدافع اختنان در تلاش عمومی آذربایجان است.
ترکیست ها یک مقاله در مورد ارزش ادبیات مردم- اینجا منتشر نکرده اند ولی در طومارهای کامنتی خود روی خوش نداشتن با ادبیات را همیشه نشان داده اند. نمونه ی جدیدش در کامنتهای زیر همین مقاله هست .
- فرهنگ مردم ما درست شده از شعر و نثر. داستانهای فولکلوریک و بایاتی ها. تاپماجا ها و ترانه ها ووو.
اما ترکیسم روی خوشی با ادبیات ندارد.
در حقیقت همان طور که ضد آزادی بیان است ، ضد فرهنگ نیز هست.
مگر اینکه این جریان بامقالات تئوریک موضع و عمل کرد خود را روشن کند و نشان دهد مدافع چه فرهنگی ست
آنچه من دیده ام در این زمینه هم فرهنگ دشمنی را تبلیغ میکند. نمونه اش «جمیلی» ست.

وقتی شعار ترکیستی « تبریز -باکی-آنکارا» را در کنار
“Lider Ülke Türkiye” ( سرزمین رهبر ترکیه) می بینم یاد حرف ستارخان میافتم که بهش گفتند:
« بیا زیر پرچم روس تا از تو دفاع کنیم.»
گفت ما زیر پرچم هیچ دولتی نمی رویم. اما 7 دولت خواست می تواند زیر پرچم ما بیاید».
حالا ترکیست ها باکو به کنار تبریز و آذربایجان را هم به کام ترکیه میفرستند و هیچ هم به روی خود نمی آورند.
نه باکو زیر پرچم ترکیه میرود و نه تبریز و آذربایجان . جنگ چالدران هم این را نشان داده است.
-بر این اساس ایده ی « ترکیسم یک اندیشه ی اسارت» بار و استعماری ست.
تکمیل این ایده با فکر « نئو عثمانیز» در کنار سر زمین رهبر ترکیه، با شعار تبریر باکو، آنکارا؛ به روشنی اندیشه ها و
سیاست استعماری و اسارت بار را بخوبی نشان میدهد.
روشن بگویم آذربایجان برای رهایی نیار ندارد به زیر پرچم هیچ دولتی برود. اگر برود آن نه آزادی بل اسارت است.
و ترکیستهای ما پیام آور اسارت اند.
ایده و سیاستهای ترکیسم در هر زمینه که نگاه میکنم ضد آزادی و اسارت بار است.
مجموعه ی اندیشه های ارتجاعی ست.
واضح بگویم ترکیسم در آذربایجان گام اول فاشیسم است. فاشیسمی که هم پا و هم جنس با فاشیسم آریایی ست.
لازم است ایده ی بوزقورد، ترکیسم،پان ترکیسم، و فاشیسم آریایی و کردی و مانند اینها نقد شود.
بین ناسیونالیسم و فاشیسم یک قدم فاصله است.
و ناسیونالیسم افراطی مقدمه ی فاشیسم است.