Skip to main content

جامعه ای که رهبرش پدوفیل باشد

جامعه ای که رهبرش پدوفیل باشد
Anonymous

جامعه ای که رهبرش پدوفیل باشد، و در خصوص دست درازی و تجاوز به کودکان خرد سال رساله بنویسد و در دسترس عموم قرار دهد، و میلیونها مسلمان با ایمان از آن تبعیت کنند، دیگر چه انتظاری از مردان و یا زنان آن جامعه باید داشت؟. اگر کسی رساله آخوند معدوم "خمینی" را نگاهی بیفکند، میتواند در آن چیزهائی بخواند که انسان از به زبان آوردن آن شرم میکند، و عرق شرم بر جبین اش مینشیند. او در رساله اش مینویسد: اگر کسی آلت تناسلی بچه ای را، فرق نمی کند، که آن بچه، پسر یا دختر باشد، نوازش دهد، و به هدف التذاذ جنسی با اعضای تناسلی بچه بازی کند، از نظر وی اگر بچه از آن لذت ببرد، اشکالی ندارد. بقول او حتا بچه اگر کودک شیرخوار باشد. جامعه ای که پیامبر و امامان و رهبرانش، تجاوز به کودک شیر خوار را با کلاه شرعی تبلیغ و ترویج کنند، و رهبرش پدوفیل باشد، و در خصوص دست درازی و تجاوز به کودکان خرد سال رساله بنویسد و در

دسترس عموم قرار دهد، و میلیونها مسلمان با ایمان از آن تبعیت کنند، از مردان و یا زنان آن جامعه چه انتظاری باید داشت؟
جامعه جهل زده ایرانی که هنوز در دوران برده داری جنسی ما قبل تاریخ بسر میبرد، جامعه ای نکبت زده ای که رژیم خونریز و دیکتاتوراش هرگونه رابطه جنسی دختران و پسران بالغ را بطوراکید قدغن، و در مقابل آن سد ایجاد کرده است. و با زندان و شکنجه واعدام به آن پاسخ میدهد، دیگر چه انتظاری باید از مران و زنان آن جامعه داشت؟ جامعه ای که مردمش در قرن بیست و یکم بخاطر فردی بنام "حسین آقا"! که هزار و چهار صد سال پیش، در بیابانهای سوریه بدست عشیره نزدیک خود به قتل رسیده است، مراسم عاشورا برگذار میکند، و چهل روز برایش اعزای عمومی میگیرد، و با زنجیر و قمه و بر سر و صورت و پیکر خود میزند، و مثل وحشیان خود را بخون می آلاید، دیگر چه انتظاری باید از آن جامعه داشت. همان "حسین آقائیکه" بخاطرعشق زنی به نام زینب، که معشوقه یزد بود، خود را در صحرای کرب و بلا، به کشتن داد. اینک مشتی جاهل دیندار بخاطر مطامع زیر شکمی وی عزا میگیرند. و با قمه و زنجیر خود را هلاک میکنند. جامعه ایکه در باطلاق چنین خرافات مذهبی درحال غرق شدن است، دیگر چه انتظاری باید از مردان ماچوی آنان داشت؟ جامعه ای که خمینی معدوم و سیدعلی حرامزاده رهبر آن باشد، جامعه ای که آخوندهای گردن لفت اش هرکدام برای خود حرمسرا دارند، و با سرکوب مردم، و چپاول ثروت مملکت در اوج رفاه و ثروت، وعیش و عشرت زندگی میکنند، و ماشین های میلیون دلاری سوار میشوند، در مقابل، مردم جامعه روز به روز درباتلاق فقر و تنگدستی، فقراخلاقی، فقرجنسی، فقر فرهنگی، فقراخلاقی، و در منتهای عقب ماندگی قرون وسطائی بسر میبرد، دیگر چه انتظاراخلاقی و انسانی از افراد یک جامعه مریض که برای فرو نشاندن شهوت پرستی، عطش جنسی، که به بهانه ازدواج به کودکان و دختر بچه های بی پناه تجاوز جنسی میکنند، باید داشت؟ جامعه ای که قانوش ضد قانون است، جامعه ای که حقوقش، ضد حقوق بشر، و ضد ازش های انسانی است، جامعه ای که انسان زن در آن نصف مرد ارزش دارد، آیا میتواند محافظ حقوق کودکان مظلوم، و دختر بچه های خرد سال باشد؟ خانواده های تهی دست و گیرکرده در منجلاب فقر، که کودکان خود را برای امرار معاش حتا به کمتر از 100 دلار میفروشند، آیا هنوزهم دراین مملکت افتخار به کوروش و داریوش حسن و حسین، علی ونقی وتقی، بعنوان فرهنگ و تمدن، چندش آور و تمسخر آمیز نیست؟ این چه مملکت و چه تمدنی است که ایرانی به آن افتخار میکند. و هنوز که هنوز است بطورمسخره آمیزی خود را درعصر بیست و یکم با شاهنامه خوانی و افتخار به عصر بربریت مشغول کرده و به آن می نازد؟ و سنگ تمدن بر سینه میزند؟