Skip to main content

با سلام نویسنده عزیزمقاله

با سلام نویسنده عزیزمقاله
Anonymous

با سلام نویسنده عزیزمقاله چنین می پندارد که در آذربایجان همه طرفدار جدا شدن و استقلال هستند و به همین زودیها این آرزوی استقلالچی های آذربایجان بر آورده خواهد شد. نمیدانم نویسنده محترم به چه دلایلی به این نتیجه گیری صریح رسیده است . نویسنده مقاله ضمناروشن نمی کند که استقلال آذربایجان از چه طریقی متحقق خواهد شد. از دید من تا زمانی که رژیم جمهوری اسلامی به دست توده های محروم و ستمدیده در سرتاسر ایران سرنگون نشده است هیچ خواست دموکراتیک از آن جمله خواست حق تعیین سرنوشت ملل بر آورده نخواهد شد. کوشش توده های محروم و زحمتکش هر کدام از ملت های ایران به تنهائی قادر به سرنگون ساختن سلطه جنایت کارانه رژیم جمهوری اسلامی نمی باشد. تجربه دردناک 37 سال گذشته

این واقعیت ملموس را کاملا ثابت کرده است. به نظر من هر انسان کمونیستی باید مخالف انواع ستم هائی باشد که در یک کشور استبدادی، رژیم خودکامه در حق توده های محروم و ستم دیده روا میدارد. به همین جهت نیز یک کمونیست راستین از حق تعیین سرنوشت ملل که به مفهوم حق جدائی از یک کشور چند ملیتی و تشکیل دولت خودی هم می باشد ، دفاع میکند. کمونیستی که اصل حق تعیین سرنوشت ملل را رد می کند، اپورتونیستی بیش نیست . در عین جال یک کمونیست در هر مساله ای و از آنجمله مساله حق تعیین سرنوشت ملل در درجه نخست منافع کارگران و توده های زحمتکش را در نظر می گیرد و از شعار های بورژوازی خودی پیروی نمی کند. شعار " استقلال" یک شعار کاملا بورژوازی است . همچنان شعار " ملت ترک آذربایجان" نیز شعاری است که کوچک ترین ربطی به مارکسیسم انقلابی ندارد. تاریخ حتی یک بار هم نشان نداده است که ملتی که از یک کشور چند ملیتی جدا شده و کشور و دولت خود را ایجاد می کند، دارای دولت و نظامی سوسیالیستی باشد . گرچه کارگران و توده های زحمتکش هم از ستم ملی رنج می برند، امامساله ملی در درجه نخست مساله بورژوازی این یا آن ملت تحت ستم می باشد. بورژوازی هر ملت تحت ستمی برای داشتن بازار خود و رهائی از چنگ موانعی که بورژوازی غالب بر سر راهش قرار میدهد از جان و دل در جهت ایجاد دولت " آزاد " خود مبارزه میکند. این دولت " آزاد" تحت هر شرایطی چیزی جز سلطه و هژمونی بورژوازی نخواهد بود.