Skip to main content

بهنام جان،

بهنام جان،
آ. ائلیار

بهنام جان،
نوشته ی شما را از این زاویه که «چرا اوضاع جهان چنین شده؟» خواندم. حق با شماست.
با شکست «سوسیالیسم موجود» کاپیتالیسم مدرن موجود ، جهان را در بست به اختیار خود درآورده است.
تلاش بشریت در دو قرن اخیر برای ایجاد «جامعه ی بهتر » شکست خورده است.
این است که « جنبش های ارتجاعی» کنونی در سایه ی « یاری» کاپیتالیسم مدرن، و در سود رسانی به آن ، در « کمبود و خلاء جنبش های مترقی» سر بر آورده اند.
همانطور که با شکست انقلاب اجتماعی «ارتجاع» سر برمیاورد، در خلاء جنبش های مترقی نیز حرکات ارتجاعی شکوفا میشوند.
و ما در اصل با این مسئله در سطم جهان روبرو هستیم.
غیر از « انتخاب مرز مشخص با کاپیتالیسم مدرن جهانی و جنبش های ارتجاعی دست پرورده ی آن» راه دیگری به نظر نمی رسد.که به توان جنبشهای کم رمق مترقی را قدرتمند نمود.

« اسلامیسم ، تروریسم، ناسیونالیسم افراطی و شونیشم و راسیسم و مانند اینها» نتیجه ی شکست «جنبشهای مترقی» ست. جنبشهایی که «زندگی بهتر را در برابری و آزادی و عدالت اجتماعی» می جستند. جنبشهایی که با کاپیتالیسم مدرن موجود مرز مشخصی دارند. و راه خود را در فراسوی آن می جویند.
« کج اندیشی ها و کج راهه هایی» که « راه ایجاد جامعه ی بهتر» را به انحراف بردند اکنون نتیجه اش برای بشریت بخوبی قابل لمس است.
راه جنبشهای مترقی ، نمی تواند محلی باشد، بل منطقه ای و جهانی ست. و باید مسایل خود را بخشی از مسایل همگان ببیند.
نمی تواند خود را ابزار دست کاپیتالیسم جهانی نماید باید خود را در فراسوی آن و علیه بندگی آن ببیند وگرنه خواهد پوسید.