Skip to main content

دنیز عزیز،

دنیز عزیز،
آ. ائلیار

دنیز عزیز،
« وحدت چپ» اصولا نمی توانست تحقق یابد. همانطور که عملی نشد. اگر تحقق می یافت تنها می توانست یک «استثنا» قلمداد شود. که معمولا در حرکات جای استثناها نیز باز است. اما قاعده این بود که این حرکت تحقق ناپذیر است . و شعار « وحدت چپ» حرکت از آرزو بود و نه از « واقعیت موجود». چرا؟
1- چپ ایران یک چپ جهان سومی ست. جامعه عملا در صد سال اخیز هرگز « وحدت بزرگ» نیروهای سیاسی را تجربه نکرده و نمی توانست هم بکند. چه رسد به چپ.« سطح جامعه ، سطح فکر، در حد تولید «گروههای سیاسی» بوده و نه « وحدت بزرگ».
2- بعد از شکست سوسیالیسم موجود تا کنون چپ ایران در « تشتت فکری» به سر می برد: تئوری چپ کلاسیک شکسته. و تئوری چپ بعد از سوسیالیسم موجود، هنوز به قدر کافی «تئوریزه» نشده است.
3- در شرایط 2 عامل یاده شده که « شخص با خود ش هم وحدت ندارد» انتظار و شعار « وحدت چپ» تنها یک « اتوپی» می توانست باشد.

-در ضمن دور از بطن جامعه است.
متاسفانه چپ علی رغم ادعای « توجه به واقعیات» عملا همواره « رویایی و آرزویی و اتوپی گرایانه» حرکت کرده است. و این «خصلت جامعه ی جهان سومی ماست» ، و اصولا گریزی از آن نیست. مگر اینکه تصادف و استثنایی رخ داده باشد.

4- شعاری که تا حد 50 درصد به واقعیت نزدیک بود « ائتلاف چپ» تحت عنوان « جبهه ی چپ یا مانند اینها» بود. که ارزش «تست» را داشت. و گرنه شعار « وحدت چپ» از نظر من 10 در صد هم امکان تحقق نداشت.
چپ ایران 50 سال دیگر هم به وحدت نمی رسد.
5- چپ ایران همانطور که گفتم دچار تشتت فکری ست و هنوز نتوانسته خود را از « رگه های نظری ناسیونالیستی و شوینیستی» رهایی یابد. چپی ست جهان سومی و عقب مانده. منهای افراد خاص و نادر.
باید درست و حسابی خانه تکانی کند. که بعید به نظر می رسد.
ساغ اول.