Skip to main content

دنیز جان،

دنیز جان،
آ. ائلیار

دنیز جان،
عمدتا سازنده ی «اندیشه های عمومی» شرایط عینی جامعه است.ربطی به آرزوهای من و امثال من ندارد.
روشنگر واقع بین ناچار است به اندازه ی لحاف خود پایش را دراز کند. نمی تواند از روی جامعه بپرد.
تنها آنچه جامعه ی پیش نرفته ی ما دراختیار فرد میگذارد میتواند مبنای حرکت اش قرار بگیرد.
و آرزوها را بهتر است فقط به عنوان روئای خود حفظ کند ونه چیز دیگر.
نمیدانم منظور از«امید و نا امیدی» چیست.اما هر چه هست، هر مفهومی داشته باشد،در اینکه «انسان مجبور است با واقع بینی نسبت به شرایط خاص خود حرکت کند» نمی تواند به حساب آید.
هرکس می تواند انتخاب کند برای چه زنده است. ولی انجام هر عملی را «امکان» وضعیت تعیین میکند نه «ایده آلهای » ما.
من موافق داشتن «آرزوهای انسانی» هستم،اما فرد برای «انجام کارانسانی» محدود در چهار چوبه ی «امکان» است. نمی تواند
آنرا کنار بگذارد وبدنبال«آرزوها»یش برود.

جهان سومی نیانذیشیدن، اولین قدمش «حرکت از امکان به سوی هدف واقعی» است. و نرفتن به دنبال رؤیا.
دومین قدمش آن است که « هیچ نسخه و فرمول» از پیش آماده ای برای « زندگی بهتر» وجود ندارد. تنها « مشکلات» را داریم
و « هم اندیشی همگانی و تست و اصلاح» را. لازم است از بند نسخه گرایی ها رها شد.
اما بیشر مغزها در نسخه های « گروهی» زندانی اند و رهایی ساده نیست. و این همان مشکلی ست که نمی گذارد وحدتی ایجاد شود. راه چاره آن است که با «حفظ نسخه ها» راهی برای « همکاری مشترکت نسخه داران» گرد «اشترکات» تحت نام یک
«نهاد ائتلافی» یافت شود. متاسفانه این «کار» نیز نتوانست موضوع قرار گیرد و حل شود.یعنی «سطح فکر و عمل» برای حل این مسئله ی حد اقل نیز کافی نبود.
از نظر من آنچه برای نسلهای جوانتر مهم است درک همین موضوع« واقع بینی» ست. که می تواند راه را به سوی آینده ی بهتر
بگشاید.