Skip to main content

یکی از دوستان نزدیک کمونیستم

یکی از دوستان نزدیک کمونیستم
Anonymous

یکی از دوستان نزدیک کمونیستم که استاد بازنشسته دانشگاه آکسفورد و از خانواده ای مارکسیست لنینیست است ( پدر و مادرش از رهبران کمونیستها ی اروپا بودند) تعجب می کرد از اینکه روسیه با سیستم کاپیتالیستی مافیائی و دیکتاتوری الیگارشی, احزاب چپ تحت کنترل اتحاد شوروی را زیر پروپال خود گرفته و با کمکهای مادی و تیلیغاتی فراوان باردیگرانها را روانه میدانهای سیاسی کرده است. البته تصور باطل او بر این است که پوتین دارد قبر خود را میکند و کمونیسته سیستم های سرمایداری را نابود خواهند کرد!!!! او تحلیلی ایدئولوژیک از مسائل دارد اما بر خلاف جیره خواران روسیه صادق است و فکر و عملش با پول و امکانات تغییر نمی کند و از روسیه و اسد و ایران جنایتکار نفرت دارد و در رابطه با حادثه اسقاط همواپیمای روس از ترکیه حمایت می کند. ترکیه را بدلیل قبول 2 ملیون جنگ زده سوریه همواره تحسین می کند و البته انتقاداتی هم دارد.

از دست کمونیستهائی که در ازای پول وامکانات از جنایتکارترین کاپیتالیستها یعنی روسها و پوتین حمایت می کنند بشدت خشمگین است. او از گنادی ژیگانف رهبر حزب کمونیست روسیه که وظیفه بازسازی شبکه کمونیستهای متحد اتحاد شوروی را در جهت منافع روسیه بدتر از زمان تزار بعهده گرفته نفرت دارد.
لازم به یادآوریست که رهبر حزب کمونیست روسیه علاوه بر کنترل بودجه هنگفت کمک به کمونیستهای جهان امتیازات سیاسی هم از پوتین گرفته است مانند اجازه شرکت در انتخابات ریاست جمهوری با امکانات تبلیعاتی وسیع و اعاده حیثیت ژوزف استالین!!!. پوتین می داند که ترسیم تصویر نوستالژیک از زمان شوروی توسط کمونیستها و پیرمردان و پیر زنان عضو حزب کمونیست که همانند بسیجیان در ایران از امتیازاتی بیش از مردم عادی برخوردار بودند نخواهد توانست ملت را فریب داده و قدرت را بدست بگیرند زیراکه حافظه ها ی بسیاری اوضاع آن دوران را هنوز بخوبی بیاد دارند. پوتین درست بهین دلیل آنها را در تبلیغ و تشکل آزاد گذارده است. اینان از ازادی بی حد و حصری در روسیه ای برخورداند که انتقاد از پوتین پیامدهای وحشتناکی دارد همانند بوریس نمتسوف معاون سابق نخست وزیر و رهبر مطرح حزب مخالف پوتین و یا آنا پولیتسکایا , خانم روزنامه نگاری که بدیل گزارش مبسوط جنایات جنگی پوتین در چچن به قتل رسیدند.
کمونیستها قدرت درک رفتار حکومتها بر اساس منافع نهادینه ملی را ندارند و فکر میکنند اردوغانها و بوشها و تو نی بلر ها و پوتین ها تصمیماتشان را بر اساس تعلقات ایدئولوژیکشان و یا درک شخصیشان از حوادث اتخاذ می کنند. واقعیت اینست که اینها رهبران سیستمهای نهادینه اند و برای تداوم حاکمیت حزب و گروهشان باید هماهنگ با مشاوران بوروکرات که غیر حزبی و تعلیم یافته سیستم می باشند تصمیم بگیرند و عمل کنند. بعبارتی اینها عملا 100% کنترل سیستم را در اختیار ندارند و ده ها سال است که بمنظور تامین ثبات بسیاری از تصمیمات قانونا در رده های میانی توسط مدیرانی که وزرا حق عزل و نسب آنان را ندارند بطور مستقل اتخاذ می شود . البته می توانند اگر بخواهند رادیکال هم عمل کنند اما همانند نخستین دولتهای سوسیال دموکرات در اوایل قرن بیستم اروپا در انتخابات بعدی بشدت شکست می خورند و دهه ها از بدست گیری قدرت باز می مانند. اردوغان و رفتارش با شامیر احتمالا از پیش تعیین شده بود تا پترو دلارهای سرگردان نفت 150 دالاری اعراب را به ترکیه سرازیر کند که موفق هم بود. تفسیر علت واقعی رفتار حاکمانی که در سیستم کشورداری نهادینه در مسند قدرت قرار گرفته اند بدون داشتن اطلاعات کافی و تنها از دریچه تنگ ایدئولوژیک ممکن نیست. ترکیه ایران نیست و با فتوا و اوامر شاهانه اداره نمی شود و دموکراسی آن نیز اسلامی نیست و سکولار است. اردوغان اکثر آروزوهایش را هنوز هم بعد از 12 سال نتوانسته عملی کند و هرگز سیستم ترکیه و نهادهای پر قدرت دولتی و غیر دولتی اجازه این کار را به او نخواهند داد. اگر رنگ اسلامی کشور را از همینی که هست غلیظتر کند بی تردید سقوط خواهد کرد حرا که دوران افولش آغاز شده است.
آقای توکلی اگر قول نشر بدهند من علت حمایت بی جون و چرای بسیاری از چپ های رادیکال از پوتین و روسیه را در مقاله ای با ارائه فاکتهای موجود تنظیم می کنم.