Skip to main content

براستی دردا و شگفتا که بر این

براستی دردا و شگفتا که بر این
بهنام چنگائی

براستی دردا و شگفتا که بر این همه سکوت! آخر بر شرافت انسانی و فریادرسی از اسیران، در این زمانه ی پست و پلید داعشی ها چه ها رفته است!؟ چرا داغ خوردگان، نوعدوستان و دردآشنایان ساکت اند؟ چرا ابراز پشتیبانی با ستمردگان ندارند؟

اینجا لازم می دانم از همه ی انسان های مذهبی، آزاداندیشان مترقی و نوعدوستان مسئول و رنجکشیده بپرسم که آیا: حقیقتا این زندانیان سیاسی "ارژنگ داودی و مهمدرضا علی پیام(هالو)" بی یاورتر و بی دادرس تر از به اصطلاح حسین در صحرای کربلا نیستند؟ اینان آخر پس چرا آرام نشسته اند؟

همه ی ما در قبال این آزادگان و دیگر زندانیان سیاسی و اسیر مسنولیم و سزاوار نیست تماشاچی این سرکوب و ستم عریان باشیم و هرگز شایسته نیست که در این بازی مرگ رژیم با جان مبارزانِ مخالف اش سکوت اختیار کنیم!

همه ی ما مسئول سرنوشت این پاکباختگان در بند هستیم؛ از فریب خوردگان نوعدوست در بساط دور و نزدیک رژیم، از همه ی شرافتمندان مستقل که خود در دستگاه جنایتکار ولائی ناچار به پنهان کردن همبستگی خویش اند، تا ما مخالفان استبداد مذهبی، همه مسئولیم که هرچه زودتر برای حفظ اندک آبروی خود، و ناگزیر با هر اندازه از امکان یاری و افشاگری که در دست داریم به پشتیبانی از این زندانیان مظلوم و بیمار، و همه ی اسرای بی پناه دیگر برخیزیم، (( اقدامی که به معنای وظیفه ی اندکی ست برای "حفظ ارزش های گمشده ی انسانیت" ))