Skip to main content

سالام الیکیم

سالام الیکیم
Anonymous

سالام الیکیم
مصاحبه با دکتر جمیل حسنلی پیرامون مساله ۲۱ آذر و ادعاهای ناسیونالیستهای ایرانی-فارسیدی ۱۰, ۱۳۹۴
در روزهای اخیر و به مناسبت ۷۰-مین سالگرد ۲۱ آذر و تاسیس حکومت ملی در آزربایجان جنوبی بار دیگر بحثهای بسیاری در خصوص چند و چون و ماهیت اصلی فرقه دمکرات آزربایجان و حکومت ملی آزربایجان در جریان است. از آنجایی که اسنادی که پروفسور دکتر جمیل حسنلی از آرشیوهای شوروی خارج کرده است ماهیت این بحث را دگرگون کرده است به عنوان سایت آرازنیوز بر آن شدیم تا مصاحبه ای را با تاریخدان مشهور آزربایجانی پروفسور دکتر جمیل حسنلی انجام دهیم تا نظرات وی را از زبان وی جویا شویم.
پروفسور دکتر جمیل حسنلی از تاریخدانان مشهور آذربایجانی است که ده ها کتاب و تحقیقات علمی وی در خصوص تاریخ آذربایجان مورد توجه مراکز تحقیقات بین المللی قرار گرفته و دارای کتاب های بسیاری در خصوص تاریخ آزربایجان و منطقه می باشند.

سایت آرازنیوز با تشکر از جناب حسنلی از وقتی که در اختیار مخاطبین این سایت قرار داده است ، متن مصاحبه را به زبان های ترکی آذربایجانی (الفبای عربی و الفبای لاتین)، ترکی آناطولی و فارسی در اختیار مخاطبین سایت قرار می دهد.
پرسش نخست: جناب جمیل حسنلی ملی گراهای ایرانی-فارسی ادعا می کنند که نام آزربایجان شمالی در طول تاریخ آزربایجان نبوده است. از نگاه این افراد آزربایجان شمالی در اوایل قرن بیستم و از سوی حزب مساوات آزربایجان نام گرفت. حتی بنا به برخی از ادعاها این نامگذاری تحت تاثیر عثمانی ها محقق گردید. در این خصوص چگونه می اندیشید؟
پاسخ: در خصوص نام آزربایجان آنچه هم اکنون گفته می شود حائز اهمیت نمی باشد. موجودیت آن اکنون یک واقعیت است و از این منظر باید مورد بحث قرار گیرد. حتی اگر یک نام سیاسی قریب به صد سال مفهومی سیاسی کسب نماید دیگر حادثه ای جا افتاده در تاریخ محسوب می شود. کشور آمریکا که امروزه قدرتمندترین کشور جهان محسوب می شود تنها ۲۴۰ سال سن دارد. نباید از ملتی جوان و دولتی نوین بودن واهمه داشت. ۲۵۰۰ سال سابقه ی حکومتی داشتن اگرچه برای علم تاریخ موضوعی جذاب محسوب می شود اما محرکی برای تجدد و تعالی محسوب نمی شود. اصلی وجود دارد که ملت هایی که امروز خود را نمی یابند آلوده به گذشته خود می گردند و در جستجوی خود به جستجوی قهرمانانشان در گذشته روی می آورند. بدین امر، بیماری تاریخی گفته می شود و برخی از ملی گراهای ایرانی مدام دچار این بیماری می گردند. این در حالی است که اگر دقت کافی مبذول گردد در خصوص نام آزربایجان پیش از آنکه مفهومی سیاسی کسب نماید از مجله ی “اکینجی” (کشاورز) در اوایل قرن نوزدهم میلادی تا اوایل قرن بیستم در نشریات گوناگون موارد گوناگونی نوشته شده بود و حول این نام بحث های اجتماعی صورت گرفته بود. نقطه ی عطف تاریخ و سرنوشت آزربایجان در اواخر قرن نوزدهم میلادی بود. نخستین نسل رئالیست های آزربایجانی پس از مشاهده ی عدم نتیجه دهی جدی سی سال مقاومت و مبارزه ی مسلحانه نوع و روش های مبارزه ی خود را تغییر دادند و از فهم صد ساله ی امت به تفکر عصرنوین در خصوص ملت گذار نمودند و این گذار را به عنوان شاکله ی آرمانشان پیش کشیدند. متفکرانی همچون عباسقلی باکیخانوف، میرزا فتحعلی آخوندزاده و حسن زردابی با بیان ضرورت گذار از مدارس و مکتبهای شرقی به سیستم آموزشی نوین چارچوبی درست برای آرمان های ملی ترسیم نمودند. پس از این متفکران بزرگ، افرادی همچون علی بَی حسین زاده، احمد آقایئف و علی مردان توپچوباشی به عنوان رهروان پَسین این متفکران تنها در سایه ی این ایده آل توانستند آغاز گذار آزربایجانیان از امت به ملت را بر دوش خود حمل نمایند. تبدیل این اندیشه و ایده آل با مضمون فلسفه ی “حیات ملی” به سیستم فکری عمیق با نام محمدامین رسول زاده پیوند خورده است. ظهور جمهوری خلق آزربایجان در سال ۱۹۱۸ میلادی به عنوان دولتی مدرن مصداق و اثبات تاریخی عینیت منطقی ملی گرایی تُرک و فلسفه حیات ملی در چارچوب آرمان ملت بودن در عصر ملت شدگی بود. روشنفکران آزربایجانی که در اوایل قرن بیستم امضای ملت خود در صحنه ی جهانی را نمی دیدند و از این امر دچار رنجی معنوی شده بودند با پدیداری نخستین فرصت در ۲۸ ماه مِی در سال ۱۹۱۸ میلادی با آفریدن جمهوری خلق آزربایجان توانستند در عرصه ی بین المللی و دیپلماتیک این امضا را تصدیق نمایند. محمدامین رسولزاده در این خصوص چنین نوشته است: “شورای ملی آزربایجان با نشر بیانیه ۲۸ مِی ۱۹۱۸ موجودیت ملت آزربایجان در معنای سیاسی آن را تثبیت نمود. چنین که لفظ آزربایجان از لفظی جغرافی و اتنوگرافیک خارج شده به عالَمی سیاسی تبدیل شده بود.” این جمهوریت که توسط تُرکان آزربایجان موجودیت یافته بود نخستین دولت مدرن در دنیای شرق بود و بدین موضوع تنها می توان .