Skip to main content

سالام الیکیم

سالام الیکیم
Anonymous

سالام الیکیم
آزربایجانِ شوروی میرجعفر باقروف به اطرافیان نزدیک خویش توصیه می کرد که رهبران فرقه دموکرات باید مستقل باشند تا که آن ها مسئله خود را خودشان حل کنند. نگاه کنید، مسئله در اصل چنین بود که رهبران فرقه دموکرات به پیشاهنگی پیشه وری در راه آزادی وطن خودشان مبارزه می کردند و امروزه نوادگانشان می توانند به شخصیت این اشخاص بزرگ و مبارزاتشان افتخار نمایند.

پرسش سوم: درهر صورت نزدیکی فرقه به شوری سابق واقعیتی تاریخی است و جای انکار ندارد. چگونه باید به تحلیل این نزدیکی بپردازیم؟ آیا این نزدیکی ضدیتی با ملی و مردمی بودن فرقه دارد؟

پاسخ: نه، هیچ ضدیتی در این مورد وجود ندارد. برخلاف حزب توده، فرقه دموکرات حزبی ملی بود که خواستهای ملی را پیش می کشید. چنانکه گفتم کمک شوروی وجود داشت. اما آرمان و راه رهبران فرقه آزادی مردمشان بود و یاری شوروی سابق با این هدف پیگیری می شد. دقت کنید که ایران نیز برای حفظ تمامیت ارضی اش از آمریکا طلب یاری می کرد. فرقه دموکرات نیز برای تامین حقوق ملی خودش از شوروی یاری می خواست. هردوی اینها کمک خارجی بود. چگونه می شود که یکی از اینها خیانت و دیگری وطن پرستی به حساب می آید؟ پس از مدتی اندک نیز رهبر ملی ایرانیان محمد مصدق نیز با دخالت بیگانگان سرنگون شد. این نیز کمکی خارجی بود. بسیاری از رهبران فرقه دموکرات به رهبران شوروی اعتماد و باور نداشتند. حتی میرزا علی شبستری پس از آمدن به باکو و برگشتن به ایران چنین گفته بود که: ” بنا به چیزهایی که من در آزربایجان شوروی دیدم، هیتلر از اینها بهتر است.” یا در ملاقات های صورت گرفته با نمایندگان شوروی پیشه وری چندین بار تاکید کرده بود که: “ما شماها را از حوادث گیلان می شناسیم. اما وضعیت دشواری که ملتمان بدان دچار شده است و برای رهایی از استبدادی که ملتمان گریبانگیر آن شده است ما را وادار به همکاری با شما می نماید.” باید فرقه دموکرات آزربایجان بر اساس حکومت یک ساله و خدماتی که در این یکسال انجام داد مورد داوری قرار گیرد. در همین یک سال، فرقه حتی “خانه های پرورش” تاسیس نمود و به مراقبت از یتیمانی که هردو والدنیش را از دست داده بودند پرداخت.

پرسش چهارم: ما می دانیم که سالها پیش از تشکیل فرقه، “جمعیت آزربایجان” در تبریز تشکیل یافته بود و این جمعیت “روزنامه آزربایجان” را منتشر می نمود و در آن از زبان تُرکی و حق تعیین سرنوشت آزربایجانیان سخن به میان می آمد. بعدها نیز بسیاری از اعضای این جمعیت به فرقه دموکرات پیوستند. ماهیت اصلی این جمعیت چه بود؟ آن را تنها روشنفکران تُرک آزربایجانی تشکیل داده بودند یا آن نیز نقشه ای خارجی بود؟

پاسخ: هر دو عامل وجود داشت. اما در این پروسه ابتکار عمل در دست روشنفکران تُرک بود. مبارزه ای که در راه آرمان ملی در شمال و جنوب آزربایجان جریان داشت از گذرگاه مبارزه برای زبان ملی می گشت. در ملتهای وابسته زبان نخستین وسیله در راه حفظ موجودیت ملی است. رژیم حاکم در ایران زبان تُرکان را انکار می کرد. حتی در ۲۳ ماه فوریه در سال ۱۹۴۶ میلادی قوام السلطنه در جلسه ای که با وزیر امور خارجه شوروی مولوتوف داشت تلاش می کرد که اثبات نماید، چون در ایران ادبیات تُرکی موجود نمی باشد آن زبانی محلی است و زبانی نوشتاری نیست. مولوتوف نیز در جواب وی چنین پاسخ داده بود که: “شماها کی مدرسه باز کردید؟ نشریات تاسیس کردید؟ کی اجازه به انتشار نشریه بدین زبان داید؟ تا آزربایجانیان بتوانند به زبان خودشان به آفرینش ادبیات بپردازند.” در تبریز نشریه ای ترکی به نام “وطن یولو” (راه وطن) از سوی ارگانهای شوروی منتشر می شد که حتی افرادی که سواد خواندن نداشتند نیز این نشریه را خریداری کرده و در جیب سمت چپشان که نزدیک به قلبشان بود می گذاشتند و وقتی با کسی که سواد خواندن داشت مواجه می شدند به وی دادند و از وی خواندنش را طلب می کردند. در اصل، چیزهایی که در این نشریه نوشته می شود اهمیتی برای این افرادی که فاقد سواد خواندن و بودند، نداشت. آنچه که مهم بود انتشار این نشریه به زبان ترکی و شنیدن کلمات ترکی از صفحات مندرج در آن بود. دقت کنید که جمعیت های ملی پیش از ۲۱ آذر نیز منحصراً این کار را انجام می داند و این امر ایده آلی بود که از درونشان برمی خاست.



آراز نیوز