Skip to main content

خیلی ممنون می شوم اگر یک نفر

خیلی ممنون می شوم اگر یک نفر
Anonymous

خیلی ممنون می شوم اگر یک نفر لطف کند و برای من توضیح دهد که این آقای کرمی دقیقا چه می گوید؟ ساقط کردن جنگنده روسی توسط ترکیه را ربط داده به اعدام شیخ نمر در عربستان از آنجا وصل کرده به تامین منافع ترک تباری توسط جمهوری اسلامی از آنجا یک چیزی را به شقیقه ربط داده که مربوط است به یک جای دیگر. این آقا اصلا معلوم نیست با خودش چند چند است. بعد تازه این آقای اقبالی هم نظر ایشان را روشنگرانه می داند. روشنگرهای ما که کرمی و اقبالی باشند، وای به حال تاریک اندیشهایمان. معلوم نیست اینها واقعا دارند از هم چیزی یاد می گیرند یا فقط مشغول قرض دادن نان به هم هستند.
منافع ترکیه (یا بهتر بگوییم منافع بخشی از سرمایه داری ترکیه که آک پارتی آنرا نمایندگی می کند) امروز اقتضا می کند که

جبهه طرفداران اسد در سوریه تضعیف و نهایتا کاملا نابود شود و نیروهای مورد حمایت ترکیه و عربستان که عمدتا سنیهای متعصب هستند به قدرت برسند. به این ترتیب اولا نیروهای وابسته یا حداقل دارای سمپاتی به آنها به قدرت می رسند، ثانیا حکومت علویان متحد ایران بر سوریه به پایان خود می رسد، ثالثا راه برای تحت فشار گذاشتن حکومت عراق که متمایل به جمهوری اسلامی است هموار می شود، رابعا جنبش کردهای سوریه و عراق و ترکیه کنترل می شود و... منافع جمهوری اسلامی کاملا متفاوت و 180 درجه عکس این منافع است. اتفاق عمل تاکتیکی یا استراتژیک ایران با روسیه در سوریه، کار را به رو در رویی مستقیم روسیه با ترکیه کشاند (ساقط کردن بمب افکن روسی). روسیه امروز صراحتا از جنبشهای کردی حمایت می کند، جنگنده و هلیکوپترهای روسی مخالفان مورد حمایت ترکیه و عربستان را نابود می کنند و ارتش سوریه با حمایت مستقیم و ورود به نبرد سپاه قدس و بسیج ایران و با پشتیبانی موشکهای قاره پیمای روسها فتوحاتی کسب می کند. آسمان سوریه برای جنگنده های ترکیه تبدیل به منطقه پرواز ممنوع شده. آخر کجای اینها با منافع ترکیه همسو است؟
این چیزها را کشش نمی دهم چون برای هر شخص بی طرفی اظهر من الشمس هستند. ولی یک چیز را بگویم که همواره دو نوع نگاه به مسائل سیاسی وجود داشته و دارد. نگاه اول نگاه بی طرفانه و کارشناسی است که در آن مسائل همانگونه که هستند بررسی می شوند نه آن گونه که تحلیلگر دوست دارد ببیند. نگاه دوم نگاه ایدوئولوژیک است که تحلیلگر (یا شخصی که به غلط اسم خودش را تحلیلگر گذاشته) می خواهد به ضرب و زور مشت و لگد وقایع را داخل چهارچوبهای ذهنی خودش بچپاند. حالا مثلا یک نفر پیش خود تصمیم گرفته که هر رفتار جمهوری اسلامی را در جهت خدمت به حکومت ترکیه ارزیابی کند. لذا اگر جمهوری اسلامی با ترکیه در جنگ باشد، می گوید این به نفع ترک تباران است، اگر در صلح باشد، باز همین را می گوید. هکذا اگر روابطش با عربستان حسنه بشود یا تیره بشود یا قطع بشود. به این حرفها دیگر نمی شود گفت تحلیل. اسم اینها می شود انشا. آن هم نه هر انشایی؛ بلکه انشای محصلین جوامع دیکتاتورزده و عقب مانده ای مانند ایران. انشایی که محصل در این جوامع می نویسد، معمولا آن جوری است که مورد پسند آقا معلم واقع شود و در آن کاری با حقیقت و روشنگری نیست.