Skip to main content

آقای موحدی. شما انقلابات

آقای موحدی. شما انقلابات
محسن کردی

آقای موحدی. شما انقلابات فرانسه را مثال آوردید که به دمکراسی امروز رسید. بسیار خوب، قبول. اما عزیز من یک قدم آنطرف تر هم یک نگاهی بیاندازید. انگلستان. کشوری که در تمام دورانی که فرانسه در آتش انقلابات میسوخت راه آرام خود را بسوی انقلاب صنعتی و دمکراسی طی میکرد. امروز هم در دمکراسی فرانسه فرار از قانون و پایمالی حقوق مردمان را میتوان بعینه دید. اما چنین چیزی در انگلستان بسیار بندرت پیش می آید. ما هیچ نیازی به انقلاب 57 نداشتیم و داشتیم راه را درست طی میکردیم. اصلا باید دید ازادی سیاسی را برای چه میخواستیم؟ یک نگاه به مطبوعات یکسال پس از انقلاب از چپ تا راست بیاندازید تا دریابید که فهم ما از دمکراسی چه بوده: فحش و فضاحت و تهمت. ما سواد و رشد ذهنی کافی برای بهره بردن از دمکراسی را نداشتیم .. ادامه

همان رژیم شاه را اگر ادامه داده بودیم با همه گیرشدن سواد عمومی و صنعتی شدن و رشد سریع کشور رژیم شاه ناچار بود برای گرداندن کشور به دمکراسی گردن نهد اگرنه یک اعتصاب عمومی کارش را میساخت. اما ما به آن رژیم فرصت ندادیم که راهش را طی کند. اگر اصلاح طلبی لازم بود باید در مقابل آن رژیم بکار رفته میشد. اما ما مردم جای سوراخ دعا را گم کرده بودیم. آنقدر که برای «مبارزه در راه آزادی» اهمیت قائل بودیم برای خود آزادی اهمیتی قائل نبودیم. برای همین هم بچه ها و جوانان ما زیر داغ و درفش ساواک میرفتند در راه چیزی که واقعا درک درستی هم از آن نداشتند و رشد کافی برای بهره بردن از آن نداشتند. حتا الیت سیاسی با سابقه ما نیز آنقدر که درگیر حقد و حسد بودند مساله سرنوشت کشور برای شان اهمیت نداشت. کل جبهه ملی امثال بختیار و سنجابی و شایگان و یا نهضت آزادی و در چپ هم حزب توده. حال فداییان و مجاهدین رو امروز میتوان قضاوت کرد که جوان بودند و بی تجربه و کله شان بوی قرمه سبزی میداد. اما آن پیرترها چرا! حالا امروز ما جای آن پیرترها را گرفته ایم. ما چه آموخته ایم؟ اگر همین جمهوری اسلامی به ما آزادی سیاسی ندهد اما راهش را برای حفظ منافع ملی و خدمت به مردم اصلاح کند آیا حاضریم به او فرصت بدهیم؟ یا چون یاران ما را در زندان شکنجه و اعدام کرده جز به سرنگونی مسلحانه یا غیر آنش (اگر بتوانیم) راضی نیستیم؟ من فکر میکنم چاره ای نداریم جز آنکه از تجربه مان استفاده کنیم. بد یا خوب انقلاب نکنیم و در بهتر شدن اوضاع و عقب راندن آخوندها از پستهایی که کلیدی نیست و به درد صنعتی کردن کشور میخورد عقب برانیم و پستهای کلیدی مثل نیروهای مسلح و قوه قضائیه در دست آنها باشد. باید سر این گونه موارد صلح کرد. (تازه اگر آنها بپذیرند). جای تاسف هست بله.. اما واقعیت هم هست.